ایراد به صلاحیت رسیدگی در پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی

ایراد به صلاحیت رسیدگی در  پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی

ایراد به صلاحیت رسیدگی در پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی


تاریخ برگزاری جلسه مشاوره حقوقی ایراد به صلاحیت رسیدگی در  پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی 
پرسش ۵۱۲- زوجه از طريق واحد اجرای اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک ذی ربط، تمام مهریه خود را به اجرا گذاشته است و به دلیل عدم توانایی وی در معرفی اموال زوج برای توقیف، از طریق دادگاه صالحه نیز مهریه خود را با تقدیم دادخواست مطالبه و پس از صدور حکم به محکومیت زوج و قطعیت دادنامه، اجرائیه نیز صادر شده است. الف - دادگاه درخصوص دادخواست تقدیمی با چه تکلیفی مواجه است؟ ب- آیا مطالبه و وصول مهریه از دو مرجع مذکور (اجرای اسناد رسمی واحد ثبتی و دادگاه صالحه) دارای وجاهت قانونی می باشد؟

درخواست مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل دادگسنری


جناب آقای طاهری - دادگاه تجدیدنظر استان تهران
پرسش فوق در کلیاتش واقعاً مبتلابه است و نظرات بعضاً متعارضی راجع به آن در میان مراجع محترم بروز نموده است، لکن آنچه به ذهن می رسد این است که پرسش فوق از نظر ادبی نیازمند اصلاح می باشد. پرسش مطروحه می گوید: زوجه از طريق واحد اجرائیه اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک ذی ربط، تمام مهریه خود را به اجرا گذاشته است و به دلیل عدم کفایت اموال زوج برای توقیف، از طریق دادگاه صالح نیز مهریه خود را با تقدیم دادخواست مطالبه نموده است. حال پس از صدور حکم به محکومیت زوج و قطعیت دادنامه، اجرائیه نیز صادر شده است.
در مورد اجرائیه نیز دو فرض می تواند مطرح شود: یکی اینکه از طریق اجرائیه ثبت اقدام کرده و اجرائیه صادر شده اما منجر به اجرا نشده است و نتوانسته مالی معرفی کند. دیگر آنکه به دادگاه مراجعه می کند و رأی می گیرد و رای هم قطعاً باید قطعیت پیدا کرده باشد یا به هر ترتیبی قابل اجرا باشد که اجرائیه صادر شده باشد. اما سؤال می گوید که دادگاه در خصوص دادخواست تقدیمی با چه تکلیفی مواجه است؟ 
 بنده فکر می کنم که اگر همکاران موافق باشند قسمت اول سؤال را حذف نموده و فقط در مورد قسمت ب بحث کنیم. قسمت ب می گوید: آیا مطالبه و وصول مهریه از دو مرجع مذکور یعنی مرجع ثبتی اجرای اسناد رسمی و محکمه، دارای وجاهت قانونی می باشد؟ به عبارتی، ایا اقدام مذکور از دو مرجع که به صورت قانونی اما موازی انجام می شود دارای وجاهت است؟
به عقیده بنده پاسخ مثبت است، چراکه مقتضی موجود و مانع مفقود است. حال مقتضی چیست؟ قانون گذار به خواهان اجازه میدهد که برای ایصال حق (یعنی قاعده لزوم ايصال الحق الى المستحق) طرق و راه هایی را پیش رو بگیرد. کمااینکه در مورد چک هم ممکن است همین سؤال مطرح شود و من فکر می کنم که سؤال ما فقط اختصاص به چک ندارد، بلکه در مورد تمام اسناد لازم الاجرا هم صادق است مثلا در مورد سند رهنی، مرتهن مستقیما در اداره ثبت اقدام به اجرای سند رهنی می کند، پس سؤال را باید از مهریه به تمامی اسناد لازم الاجرا تعمیم دهیم. آیا اقدام در یک مرجع، مانع اقدام در مرجع دیگر است؟ پاسخ من خير است، چون قانون گذار اجازه داده است که به طور موازی و همزمان در دو مرجع و حتی سه مرجع از مراجع دی صلاح این اقدام تا مرحله اجرا انجام شود و هر مقدار که اجرا شد مرجع دیگر اجازه ورود در آن قسمت را نخواهد داشت، چرا که هدف ایصال الحق است و وقتی که حق به هر ترتیب ممکن از طرق قانونی وصول شد دیگر در آن قسمت جای طرح نخواهد داشت. پس به طور خیلی مختصر پاسخ من این است که اولا اقدام در او مرجع موازی غیر قانونی نیست. ثانیا تا آنجایی که اجرا شده است عملا از بخش اجرا نشده کسر می گردد و در قسمت باقی مانده، هر یک از دو مرجع حتی اجازه اجرا هم خواهند داشت.

مشاوره حقوقی واتساپی


جناب آقای دکتر آذربایجانی - پردیس فارابی دانشگاه تهران
بحث بر سر این است که مدعی یا متقاضی خواسته ای را در اجرای ثبت مطرح خواهد داشت کرده است. اگر ما این را مفروض بگیریم که اجرای آن منتج به وصول شده است، پس به نظر می رسد که هیچ کسی در رابطه با این قضیه تردیدی ندارد که او حق طرح دعوا در دادگاه را نداشته باشد، چون اساسا نفعی در قضیه ندارد و اگر بعد از اینکه تمام طلبش را وصول کرد، چنین دعوایی را در مرجع قضایی مطرح کند هم به استناد ماده 2 ق.آ.د.م و هم مستندا به ایراد بند ۱۰ ماده ۸۴ همین قانون، به عنوان ذی نفع نبودن و ذی حق بودن قابل طرح است.
بخش دوم سؤال جایی است که طلبکار از طریق اجرای ثبت اقدام کرده و اجرای ثبت هم بر اساس آیین نامه مربوطه عملیات اجرایی را انجام داده است و بخشی از طلب وصول شده و بخشی دیگرش وصول نشده است. حال آن شخص طلبکار، بایت آن بخشی که وصول نشده است به مرجع قضایی مراجعه می کند. 
 در تأیید فرمایش جناب آقای طاهری، به نظر می رسد که در اینجا مرجع قضایی صالح به رسیدگی است، به این دلیل که در بحث ایرادات قانون آیین دادرسی مدنی، ما یک ایراد داریم بر فرض اینکه یک دعوا همزمان در مرجع دیگری در حال رسیدگی است، اگر به بند ۲ ماده ۸۴ ق.آ.د.م توجه شود در ایراد سبق طرح دعوا تصریح دارد که سابقه ارجاع قبل یا رسیدگی، مربوط به دادگاه باشد. لفظ دادگاه را هم ما همیشه در مفهوم خاص تعریف می کنیم. لذا مرجع اجرای ثبت از این مفهوم خارج است. بند ۶ ماده ۸۴ ق.آ.د.م هم در فرض اعتبار امر مختومه صرف نظر از اینکه آن اجرا شده باشد یا خیر، آن هم باز در رای قطعی دادگاه قاطع است. پس اجرائیه اجرای ثبت مشمول این قضیه نمی شود.
بنده در تقویت صحبت های قبلی می خواهم با استفاده از دو بند ۲ و ۶ ماده ۸۴ ق.آ.د.م، این نظر را تقویت کنم که مرجع قضایی در این موارد، دارای حق و اصلاحیت و تکلیف رسیدگی می باشد و قطعا وقتی که رسیدگی می کند، آن بخشی که بر اساس دفاع خوانده مشخص شده که اجرا به نتیجه رسیده و وصول شده است قابلیت صدور رای ندارد و فقط نسبت به مابه التفاوتش قابلیت رسیدگی و صدور رای خواهد داشت. 

مشاوره حقوقی آنلاین رایگان


جناب آقای ناصری دولت آبادی - معاون آموزش و تحقیقات دادگستری استان تهران
در خصوص اینکه آیا مطالبه مهریه از طریق دایره اجرای ثبت و دادگاه عمومی همزمان دارای وجاهت قانونی است یا خیر، یک نظر این است که چنانچه زوجه مهریه را از طریق دایره اجرای ثبت مطالبه نموده باشد در صورتی می تواند در دادگاه های عمومی دادخواست بدهد که پرونده اجرایی ثبت خود در دایره اجرای ثبت را مختومه نموده باشد؛ بنابراین مطابق رویه معمول در دادگاه های خانواده، زوجه همزمان از دو مرجع مذکور در سؤال نمی تواند مهریه را مطالبه نماید. در بند ۲ ماده ۸۴ ق.آ.د.م، یکی از ایراداتی که خوانده ضمن پاسخ به ماهیت دعوا می تواند اقامه نماید، صورتی است که دعوا بین همان اشخاص در همان دادگاه یا دادگاه هم عرض دیگر قبلا اقامه شده و در حال رسیدگی باشد که در این حالت، دادگاه از رسیدگی خودداری نموده و پرونده را به دادگاهی که دعوا در آن مطرح است می فرستد. بنابراین در صورتی که دو مرجع قضایی همزمان نمی توانند به یک موضوع رسیدگی کنند، به طریق اولی، مرجع غیرقضایی نمی تواند به موضوعی که در مرجع قضایی مطرح است همزمان به اجرای سند آن بپردازد. به علاوه، در صورتی که بپذیریم همزمان در هر دو مرجع زوجه حق داشته باشد که وصول مهریه را مطالبه نماید باعث تعارض یا تکرار تصمیمات می شود؛ مثلا زوجه از طریق اجرای ثبت معادل کل مهریه خود را از اموال زوج توقیف می نماید و همین امر را هم در دادگاه انجام می دهد و همزمان معادل دو برابر مهریه، از اموال زوج توقیف می شود که این برخلاف قانون و عدالت است. منصفاً در صورتی که مطالبه مهریه از دو مرجع انجام شود و زوج (محكوم عليه) هم هزینه دادرسی در دادگاه عمومی را تحمل کند و هم حق الأجرای اجرائیه ثبت را بپردازد؛ به عبارت دیگر، در اجرائیات ثبت باید حق الاجرا بدهد و در دادگاه عمومی، هزینه دادرسی دعوایی را که زوجه علیه وی اقامه کرده است و این برخلاف عدالت است، درحالی که اگر بپذیریم زوجه فقط از یکی از این دو طریق می تواند اقدام کند لذا فقط یکی از دو هزینه مذکور به زوج تحمیل می شود؛ بنابراین زوجه فقط حق خواهد داشت که یکی از این دو طریق مذکور را برای مطالبه مهریه خود انتخاب کند.
نظر دیگر این است که مطابق اصل ۳۴ قانون اساسی، دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هیچ کس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد. بنابراین چنانچه زوجه مهریه خود را از طریق اجرای ثبت مطالبه کرده باشد نمی توان او را از مراجعه به دادگاه جهت وصول آن منع کرد، چون اصل بر جواز اقامه دعوا است و منع آن نیاز به دلیل دارد که در این مورد، نص قانونی بر منع وجود ندارد. لذا مراجعه زوجه به اجرائیات ثبت و دادگاه عمومی همزمان جهت وصول مطالبه مهریه منع قانونی ندارد و هر کدام که سریع تر به نتیجه رسید پرونده در مرجع دیگر مختومه می شود و چنانچه از اموال زوج معادل مهریه در یکی از دو مرجع توقیف شده باشد در مرجع دیگر توقیف اموال صورت نخواهد گرفت و نیز اگر در مرجعی مقداری از مهریه وصول شده باشد در مرجع دیگر محاسبه شده و از کل مهریه کسر می گردد.
جناب آقای جعفری - مجتمع قضایی شهید فهمیده
علاوه بر این استدلالی هایی که بیان گردید، یک رای وحدت رویه نیز وجود دارد که مطابق آن، با وصول دادخواست خواهان - که زوجه باشد به خوانده حق دارد که دادخواست اعسار از پرداخت مهریه بدهد تا ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی درباره او اعمال نشود؛ یعنی اصولا این از استثناهایی است که آن را نمی توانیم بر سایر دیون تسری دهیم، زیرا در سایر دیون اصل بر این است که طرف دارد و باید معسر بودن او ثابت شود؛ یعنی باید دادخواست اعسار بدهد و آن هم نمی تواند قبل از محکومیتش دادخواست اعسار بدهد، ولی اینجا قانون گذار استنایی را قائل شده است که ضمن تقدیم دادخواست مطالبه مهریه، زوج حق دارد که دادخواست اعسار بدهد و نتیجه اش این است که نهایتا اگر از دادگاه هم حکم صادر شود این قضیه مساوی با بازداشت زوج نشود و در نهایت، چه از طریق اجرای اسناد رسمی و چه از طریق دادگاه پیش برود نتیجه اش یکی است.
در اینجا رجوع به اجرای اسناد رسمی یک راه میان بر است و مستقیما اموال را توقیف می کند؛ در صورتی که اگر زوجه در دادگاه عمومی دادخواست بدهد باید به این دادخواست رسیدگی شود و اگر نواقصی وجود نداشته باشد و مواردی نظیر رد دادخواست و ابطال دادخواست و عدم استماع دعوا و... صادر نشود و جلسه اول منعقد شود و در نهایت رای صادر می شود که همین رأی نیز قابل تجدیدنظرخواهی است و بعد از مرحله تجدیدنظر نوبت فرجام خواهی است و گاهی ممکن است اعاده دادرسی نیز صورت گیرد. از این رو است که شخص مستقیما به دفتر اسناد رسمی مراجعه در آنجا تقاضای توقیف می کند. پس مراجعه به ثبت، یک راه کوتاه است و لذا مراجعه به دادگاه به نظر من واجد اشکال است.
جناب آقای دکتر دهقانی نیا - مجتمع قضایی خانواده در تهران
با توجه به اینکه شخص در اداره ثبت درخواست صدور اجرائیه می کند عملا موضوعی برای مطالبه از مرجع دیگر باقی نمی ماند. در قانون ثبت ما دیگر با حکم یا محکوم به مواجه نیستیم و بار حقوقی الفاظ کاملا تغییر می کند و به تعهد و متعهد به تبدیل می شود؛ یعنی شخص برابر قانون درخواست مطالبه اش را در خصوص موضوع مهریه تقدیم کرده و از امکانات قانونی استفاده نموده است.
تا قبل از مراجعه به اداره ثبت این امکان وجود دارد و می تواند هم به اداره ثبت و هم دادگاه مراجعه کند؛ ولی وقتی که اقدام به مطالبه و صدور اجرائیه کرد از آنجا که یک سند لازم الاجرا و رسمی، بدون صدور حکم دادگاه قابل اجرا است و شخص این امکان برای مطالبه مهریه استفاده می کند دیگر موضوع دادخواست و طرحش در دادگاه باقی نمی ماند، زیرا برابر رویه، از یکی از امکانات فوق العاده سند رسمی که سرعت و هزینه کمتر باشد استفاده کرده است. 
وقتی که خواهان موضوع را مطالبه کرده است پس دیگر چه چیزی را می خواهد از دادگاه مطالبه نماید؟ موضوعی برای مطالبه وجود ندارد مگر اینکه بخشی را از ثبت مطالبه کند و آن مقداری را که از ثبت مطالبه نکرده است می تواند از دادگاه مطالبه کند. اما راجع به همان مقداری که از اداره ثبت مطالبه کرده است به نظر من هیچ موضوعی برای مطالبه آن در قالب دادخواست وجود ندارد، چون اصلا موضوع  منتفی است، مگر اینکه پرونده اداره ثبت را مختومه کند و تمام هزینه اجرایی را که برابر صدور اجرائیه به آن تعلق می گیرد بپردازد و بعدا بیاید در دادگاه دادخواست طرح کند.
رویه دادگاه خانواده به این صورت است که می گویند چون دیگر موضوعی برای مطالبه باقی نمی ماند و موضوع در قالب تعهد و متعهد به مطرح می شود پس دادخواست هم اگر بدهند و رسیدگی صورت پذیرد ممکن است ما مستند قانونی قوی در رد آن نداشته باشیم؛ اما في الواقع به نظر من باید حکم به این داد که چون در مرجع دیگری مطالبه شده است دیگر موضوعی برای مطالبه وجود ندارد، ولی ما مستند قانونی برای ربط این حکم نداریم و نمی توانیم خودمان حکمی را وضع کنیم.
واقعیت این است که در این موارد مستند قانونی برای رد دادخواست وجود ندارد، ولی اگر به مرحله اجرا برسد، چون از اینجا مطالبه شده است لذا محملی برای اجرا وجود ندارد؛ یا باید به دایره اجرا اعلام کنیم که این امکان را در اختیار شخص متقاضی قرار ندهد، زیرا برابر بند الف ماده ۱ آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا، در حکم سند رسمی یا سند عادی می باشد و این در مورد سندی است که از سوی دادگاه حکمی برای آن صادر نشده باشد و وقتی که حکم صادر شد قطعا شخص مکلف است که برود و آن را مختومه کند و دیگر حق مطالبه از طریق اداره ثبت را ندارد.


 

مشاوره حقوقی دعاوی خانواده
مشاوره حقوقی 
مشاوره حقوقی تلفنی 
مشاوره حقوقی آنلاین 
مشاوره حقوقی خانواده  
مشاوره حقوقی رایگان 

مشاوره حقوقی واتساپی 

مشاوره حقوقی با وکیل مهریه 

 

جناب آقای مطیعی - دادگستری شهرستان دماوند
این پرسش در نشست هفتگی همکاران دادگستری دماوند نیز مطرح شد و تمام همکاران اتفاق نظر داشتند که چون برابر اصل ۳۴ قانون اساسی، دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاه های صالح مراجعه کند و هیچ کس را نمی توان از مراجعه به دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد، لذا زوجه بر اساس مقررات و موازین قانونی برای مطالبع مهریه خود می تواند از دو طریق اقدام کند: یکی اجرای ثبت اسناد رسمی و دیگر از طریق محاکم عمومی.
 صلاحیت دادگاه عمومی عام و اصل است و در مورد قسمت اول پرسش باید گفت که با متن مقدمه ان منافات دارد، چون در متن مقدمه عنوان شده است که دادگاه مبادرت به صدور رای و اجرائیه نموده و تکلیف خود را در قبال دادخواست تقدیمی انجام داده است، لذا دیگر با تکلیفی مواجه نمی باشد و در مورد قسمت ب که موضوع اصلی پرسش است همکاران به این شکل پاسخ داده اند که صرف مطالبه مهریه از دو مرجع اداره ثبت و دادگاه دارای جایگاه قانونی است، چراکه محاکم مراجع رسیدگی به تظلمات هستند و همان گونه که در مقدمه نیز ذکر شد برابر اصل ۳۴ قانون اساسی، زوجه حق مراجعه به دادگاه را دارد و هیچ کس نمی تواند او را از مراجعه به دادگاه منع کند، بنابراین با فرض وقوع این موضوع، این امر فاقد وجاهت قانونی نیست، چون زوجه مهریه خود را تاکنون دریافت نکرده است.
با توجه به آثار متفاوتی که از احکام دادگاهها منتج می شود و ماده 2 ق.ن.ا.م.م قابل تسری برای اجرای ثبت نیست و زوجه حق دارد مهریه خود را از آن طریق مطالبه کند؛ ضمن اینکه صلاحیت قانونی دایره اجرای ثبت، صلاحیت اختصاصی یک مرجع غیرقضایی محسوب نمی شود که مانع صلاحیت عام محاکم دادگستری گردد و صرف صدور اجرائیه از مرجع ثبتی، واجد اعتبار امر مختوم نیست. بدیهی است در صورتی که زوجه تمام مهریه خود را از طریق دایره اجرای ثبت دریافت کرده اسد مطالبه و وصول مجدد آن از طریق محکمه، فاقد جایگاه قانونی بوده و مصداق  بارز استیفای ناروا می باشد، لکن اگر بخشی از مهریه وصول شده باشد مطالبه باقی مهریه از طریق محکمه امکان پذیر و بلااشکال است.
جناب آقای دکتر اعظمی - دادسرای ناحیه ۱۱ تهران 
به نظر من بعضی جاها واقعا شاید ابهامی که ایجاد میشود ابهام بعضی از مصادیق باشد و آن حالتی است که کسی در اجرای ثبت اقدام کرده و پرونده اجرایی آن هنوز به نتیجه نرسیده و مفتوح است و باید در دادگاه نیز اقدام کند و دادگاه هم رأی قطعی صادر کند. حالا ما هم با یک پرونده اجرایی - که می خواهد به انجام برسد - و هم با یک رأی قطعی محکومیت مواجه هستیم. در اینجا آن شخص باید نیم عشر اجرایی را هم بدهد. در اینجا ما یک پرونده اجرایی داریم و یک حکم. اگر پرونده اجرایی اجرا شد مستند قانونی ما می گوید که حکم را دیگر اجرا نکنیم و به دلیل اینکه در یک جای دیگر یک پرونده اجرایی اجرا شده است لذا ما این حکم را نباید اجرا کنیم. وانگهی این حکم فقط حکم محکومیت به مهریه نیست، بلکه هزینه های دادرسی را هم در بر می گیرد. آیا هزینه های دادرسی این را هم نباید اجرا کرد؟ اینجا است که این سؤال مطرح می شود. ظاهرا برای عدم اجرای حکم - زمانی که در اجرای ثبت به نتیجه رسیده است، چه در مورد اصل مهریه و چه هزینه های اجرایی- باید مستند قانونی داشته باشیم؛ لذا جای رجوع به بنای عقلا و مسلمات عقلی و.. نیست و باید ابتدا با استناد به مستند قانونی، از آن مسیر برویم و ببینیم که النهایه، به علم حضوری باید آن را اجرا نکنیم یا مستندی داریم که باید آن را اجرا نکنیم؟!
جناب آقای دکتر دهقانی نیا - مجتمع قضایی خانواده در تهران
رویه مجتمع قضایی خانواده در این است که دادخواست پذیرفته و رای هم صادر می شود اما اجرا نمی گردد؛ یعنی در مرحله اجرا به دلیل اینکه بعد از صدور اجرائیه و تشکیل پرونده در اداره ثبت، هزینه اجرایی کاملا تعلق می گیرد و تا تصفیه صورت انگیرد آن پرونده در اداره ثبت مختومه نمی شود و مکررا افراد از طریق اداره ثبت این کار را انجام میدهند آن هم به دو دلیل: یکی اینکه بخواهند از طریق اداره ثبت زوج را ممنوع الخروج کنند و دیگر اینکه با مراجعه به دادگاه حقوقی و مطالبه مهریه بتوانند ماده 2 ق.ن.ا.م.م را اعمال کنند و در هر دو مرجع رویه این است و معمولا این کار را انجام می دهند، حالا آنهایی که دقیق تر هستند قسمتی را از اداره ثبت و اقسمت دیگر را از دادگاه مطالبه می کنند تا از اداره ثبت ممنوع الخروجی را بگیرند و از دادگاه اعمال ماده ۲ق.ن.ا.م.م را، چراکه دادگاه های خانواده دیگر ممنوع الخروج نمی کنند. اما اگر کل مبلغ از اداره ثبت مطالبه شده باشد و از شعب دادگاه خانواده : نیز رأی صادر شود، برای اجرا برابر همان نکاتی که عرض کردم یا فرد باید پرونده ثبتی را مختومه کند و بعدا اجرا را مطالبه کند یا اینکه کلا در اینجا به استناد همین، از اجرا خودداری کنند. برابر بند الف ماده ۱ ایین نامه اجرایی مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا و طرز رسیدگی به شکایات از عملیات اجرایی، سند لازم الاجرا سندی است که بدون صدور حکم باشد. چون اگر این افراد بخواهند حکم را از دادگاه مطالبه کنند، اگر دادگاه وارد اجرا شود بلافاصله به ثبت اعلام می کند که با توجه به اینکه اجرا از طریق احکام دادگاه در حال انجام است تکلیف پرونده ثبتی را معین کنند ادارات ثبت با توجه به اینکه شخص دارد از دادگاه پیگیری می کند نیم عشر اجرایی آن را می گیرند و پرونده ثبت را مختومه می کنند و به دادگاه اعلام می کنند و دادگاه اجرا را مجددا ادامه می دهد.
سرکار خانم زینعلی - دادسرای ناحیه ۷ تهران 
به نظر من مانعی به وجود نمی آید که دادخواست تقدیم شود، چرا که در بند الف ماده ۱ قانون فوق الذکر، سند لازم الاجرا را چنین تعریف کرده است: سند رسمی یا عادی که بدون صدور حکم از دادگاه قابلیت صدور اجرائیه دارد. به نظر من می تواند که هم دادخواست بدهد و هم اجرائیه و درواقع تفاوت اجرایش را از اداره ثبت تقاضا نماید.
جناب آقای طاهری - دادگاه تجدیدنظر استان تهران 
 دو شبهه از سوی آقای دکتر دهقانی نیا مطرح شد و من از محضر مبارکشان اجازه می خواهم تا این شبهه را پاسخ دهم. در مرجع ثبتی تقاضای اجرا می شود و از دادگاه مطالبه می شود و اصلا موضوعات با هم متفاوتند. آن تقاضای اجرا است و این تقاضای صدور حکم ایجابی و ماهیتی بر مطالبه است. پس از این نظر می شود بگوییم شبهه حضرتعالی وارد نیست.
جناب آقای دکتر دهقانی نیا - مجتمع قضایی خانواده دو تهران
کا گفتیم مانعی ندارد که دادخواست بدهند و حکم هم صادر شود. بحث اصلاً بر روی دادخواست نیست، از دادخواست بیایید بیرون و فقط روی اجرا تمرکز کنید. فرض سؤال اصلا این است که آیا هر دو مرجع همزمان می توانند اقدام به توقیف و اجرا کنند؟
جناب آقای طاهری - دادگاه تجدیدنظر استان تهران
در مورد قسمت دوم، من می گویم همزمان قابل اجرا است مادامی که توقیف نشده باشد، چون ممنوعیت ندارد. ما رویه قضایی دادگاه خانواده را نمیدانیم و شما فرمودید ولی من تا حالا فکر می کردم که عکس این موضوع باشد. اما شبهه دیگری که آقای جعفری مطرح کرده اند این بود که زوج به پرداخت دو هزينه محکوم می شود؛ یکی هزینه دادرسی و دیگر نیم عشر دولتی. در جایی که زوجه پرونده اجرایی را رها می کند زوج هزینه ای را پرداخت نمی کند!
جناب آقای دکتر دهقانی نیا - مجتمع قضایی خانواده دو تهران
بنده در خصوص تشکیل پرونده اجرایی و توقیف از طریق اداره ثبت، از اداره حقوقی قوه قضاییه نظر مشورتی گرفتم. آنها می گویند به محض تشکیل پرونده اجرایی و اولین اقدام اجرایی، هزینه اجرایی تعلق می گیرد. اینکه شما می پرسید از کجا؟ بله زوج هم اینجا باید هزینه اجرایی بپردازد و در خصوص پرونده اجرایی هم باید هزینه اجرایی را بپردازد و تا آن نیم عشر اجرایی را در ثبت نپردازد از ممنوع الخروجی خارج نمی شود. همچنین زوج، با تقدیم دادخواست اعسار در دادگاه خانواده هم از ممنوع الخروجی خارج نمیشود. 
بعضی از قضات به اشتباه تصور می کنند که اگر رأی اعسار را به ادارات ثبت ارسال نمایند این زوج از ممنوع الخروجی خارج می شود. حال آن که اداره ثبت می گوید که تا شما کل هزینه را نپردازید یا کل تعهد موضوع تعهدتان را ایفا نکنید هیچ وقت از ممنوع الخروجی خارج نمی شوید و هم باید دو هزينه اجرا بدهید و توابع دو اجرا را هم بر یک مال معین بپذیرید.
جناب آقای شاه حسینی - دادگستری شهر ری
قانون اجرای احکام مدنی گفته است که اگر محكوم له با محكوم عليه ترتیب دیگری برای وصول محکوم به قرار داده باشند دیگر موجبی برای اجرای حکم باقی نمی ماند؛ لذا از همین ملاک استفاده می شود. جناب آقای طاهری فرمودند که برای شروع رسیدگی در اداره ثبت و دادگاه هیچ اختلافی نیست. اکثریت حاضرین هم این نظر را مطرح کردند که برای صدور حکم هم هیچ اختلافی نیست. آن نظر اقلیت که در آخر یک اشاره ای داشتند که اگر توقیف بکند در واقع برای دادگاه منع ایجاد می شود یک مقداری من فکر کنم قابل بحث است، چون مثلا اگر بنده دینم را وصول کرده باشم دیگر موجبی باقی نمی ماند که از مرجع دیگری دین خود را وصول کنم. ممکن است که من در اداره ثبت، مال توقیف کنم و این مال منتهی به وصول نشود و من دینم را وصول نکنم. از طرف دیگر، در اجرای قرار تأمین خواسته، من مال را در دادگستری توقیف می کنم. آیا در اجرای قرار تأمین خواسته، عملیات اجرایی ثبت را نمی توانم ادامه دهم؟! چرا نمی توانم ادامه دهم؟ چون اگر هم حکم صادر نشده باشد بعداً ممکن است که حکم اصلا به ضرر من حکم صادر شود یا عواقب دیگری پیش بیاید یا حکم قطعی به نفع من صادر شود. به صرف اینکه من در اجرای قرار تأمین خواسته، اموال زوج را توقیف کردم آیا مانع ایجاد می شود که عملیات اجرای ثبت را ادامه دهم؟ بنابراین آن چیزی که مانع میشود برائت ذمه است؛ یعنی در واقع اگر زوج بدهی خود را پرداخت کرد (طوعاً یا قهراً)، چون دین منتفی می شود به تبع آن، دیگر عملیات اجرایی در هر مرجع دیگری باشد منتفی می گردد. اما صرف توقیف به نظر من قابل بحث است که ما بگوییم زوجه در دادگستری در اجرای قرار تأمین اخواسته، مالی از اموال زوج را توقیف کرده است و بعد به او بگوییم که چون شما در دادگستری مال زوج را توقیف کردید نمی توانید به اجرای ثبت مراجعه کنید و او می گوید: من که دینم را وصول نکرده ام و فقط توقیف انجام داده ام. این قابل بحث است و باید به آن توجه کرد.
جناب آقای طاهری - دادگاه تجدیدنظر استان تهران
ماده ۴۹ قانون اجرای احکام مدنی بیان می دارد: «در صورتی که محکوم علیه در موعدی که برای اجرای حکم مقرر است مدلول حکم را طوعاً اجرا ننماید یا قراری با محکوم له برای اجرای حکم ندهد و مالی هم معرفی نکند یا مالی از او تامین یا توقیف نشده باشد محکوم له می تواند درخواست کند که از اموال محکوم علیه معادل محکوم به توقیف گردد». درنتیجه، آن مقداری که توقیف شده قطعا قابل اجرا نخواهد بود. 
جناب آقای فتحی - قاضی حوزه آموزش و پژوهش
من به طور مختصر بیان می کنم که در بند 2 ماده ۸۴ ق.آ.د.م تنها ایراد امر مطروحه در دو دادگاه هم عرض مورد پذیرش قرار گرفته است و در صورت طرح همزمان دعوا در دادگاه تجدیدنظر و بدوی یا چنانچه یکی مرجع قضایی و دیگری مرجع غیرقضایی باشد، موضوع ساکت است. در خصوص طرح همزمان دعوا که یکی در مرحله بدوی و یکی از دعاوی در مرحله تجدیدنظر در حال رسیدگی است برخی پیشنهاد قرار توقف رسیدگی در مرحله بدوی تا صدور رای دادگاه تجدیدنظر را داده اند و پس از آن دادگاه بدوی با ملاحظه رای دادگاه تجدیدنظر و اعتبار امر قضاوت شده، قرار رد دعوا را صادر کند. این نظر این عیب را دارد که اگر رای مورد اعتراض، قرار باشد و تأیید یا نقض شود چه باید کرد؟ و نیز اگر در پرونده ای که در دادگاه بدوی است تحقیقات و ادله جدیدی کشف شده باشد و یا تناقضی میان حرف های خواهان و یا خوانده در دادخواست دوم دیده شود، از این حیث که دادگاه عالی در جریان امور قرار نمی گیرد دارای ایراد می باشد. به نظر اینجانب، دو راهکار وجود دارد:
یک راهکار این است که هرچند در آیین دادرسی ما اصل حسن نیت مورد شناسایی قرار نگرفته است اما در اینجا خواهان از «حق» دادرسی سوءاستفاده کرده است (اصل ۴۰ قانون اساسی). این امر به ویژه با توجه به افزایش هزینه های دفاع و زمان و... برای خوانده قابل توجیه است که گفته شود که خوانده حق خود را تنها در یک مرجع می تواند به اجرا گذارد و ما حق کسی را که به دنبال اضرار به دیگران است به رسمیت نمی شناسیم و به باور من، در مرتبه دوم حق دادخواهی ندارد و باید به استناد ماده 2 ق.آ.د.م مصوب ۱۳۷۹ قرار عدم استماع دعوا صادر شود، چون دعوا محقق نشده است. اگر گفته شود قرار سقوط دعوا، از حیثی که دکترین و رويه قضایی برای آن اعتبار امر قضاوت شده قائل هستند، دادخواهی وی در مرجع دیگر چنانچه در حال رسیدگی باشد با مشکل مواجه خواهد شد و لذا صدور قرار عدم استماع دعوا بهترین تصمیم ممکن است. این ایراد توسط دادرس راسا قابل طرح است.
راهکار دیگر این است که دعوایی که برای بار دوم مطرح شده است چنانچه دعوای اول نزد مرجع عالی می باشد عینا به آن مرجع ارسال شود. این امر باعث می شود که دلايل و تحقیقات جدید در این پرونده قابل استفاده برای پرونده دیگر باشد.
در قوانین دادرسی نیز معمولا چنانچه دعوای دوم منجر به صدور رأی شود رأی صادره را نادیده می گیرند و از این حیث به نظر می رسد نظر اول قابل پذیرش باشد اما به نظر من پذیرش این نظر منافاتی ندارد که تا دعوایی که مرتبه اول به نتیجه نرسیده است چنانچه دعوای دوم مطرح شود دعوای دوم نیز نزد همان مرجع فرستاده شود و این نکته ظریفی است که من در مقاله ای که در دست تدوین دارم به آن پرداخته ام. اما اگر صنف یا نوع مراجع متفاوت است اینکه نحوه ارسال پرونده به مرجع دیگر چگونه باشد با قرار عدم صلاحیت باشد و یا دستور ساده اداری، خود نیازمند تحلیل می باشد.
نظر اکثریت
مطالبه تمام یا بخشی از مهریه همزمان از طريق واحد اجرای اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک و دادگاه صالح امکان پذیر است، چراکه ایراد مطروحه در بند ۲ ماده ۸۴ ق.آ.د.م در اینجا به جهت عدم شمول دادگاه بر اجرای ثبت و اینکه دو مرجعی که ایراد امر مطروحه نزد آنها مطرح می شود باید «دادگاه هم عرض» باشند، قابل اعتنا نیست و بر مبنای لزوم ایصال حق و با استناد به اصل 34 قانون اساسی که دادخواهی را حق مسلم هر فرد می داند نمی توان زوجه را از مراجعه به دادگاه و اجرای ثبت جهت وصول مهریه منع کرد. همچنین صلاحیت اختصاصی اداره ثبت که یک مرجع غیرقضایی است مانع صلاحیت عام محاکم دادگستری نمی باشد، لکن رويه محاکم خانواده این است که اگر دادخواست مطالبه تمام مهریه داده شود پذیرفته و رأی هم صادر می شود اما اجرا نمی گردد تا آن که پرونده اجرای ثبت مختومه گردد.
نظر اقلیت
زوجه همزمان از دو مرجع مذکور در سؤال نمی تواند تمام مهریه را مطالبه نماید و چنانچه تمام مهریه خود را از طریق دایره اجرای ثبت مطالبه کرده باشد، در صورتی می تواند در مرجع قضایی دادخواست بدهد که پرونده اجرایی ثبت خود در دایره اجرای ثبت را مختومه نموده باشد، زیرا این امر هزینه های دادرسی و اجرایی خوانده را افزایش می دهد و خواهان از حق دادرسی سوء استفاده کرده است و نظام های حقوقی مانع اجرای حقی می شوند که در مقام سوءاستفاده و اضرار به دیگران مورد استفاده قرار گرفته باشد و اصل چهلم قانون اساسی نیز مؤید همین موضوع است بنابراین زوجه فقط در صورتی می تواند به محکمه رجوع کند که تنها بخشی از مهریه خود را در اداره ثبت وصول کرده باشد و اگر تمام آن را از طریق آن مرجع وصول نموده باشد مطالبه مجدد تمام مهریه از محكمة مصداق استیفای ناروا و فاقد وجاهت قانونی می باشد.

 


سوالات متداول

نظرات

زمانیان

با سلام احترام زوجه نسبت به مطالبه مهریه متوفی از اداره ثبت اسناد املاک شهرستان اقدام به صدور اجرایی و شناسایی اموال نمود و بعداز محاسبه مهریه توسط کارشناس از عملیات اجرایی اداره ثبت انصراف در دادگاه طرح دعوا نموده سوال که دارم اینکه با توجه به مطالبه مهریه از اداره ثبت اسناد شناسایی اموال متوفی به میل اختیار خود انصراف داده لذا چرا دعوای مطالبه مهریه در دادگاه به تعداد ۵۰عدد سکه تمام بهار آزادی حکم صادر گردیده آیا نباید حکم دادگاه به مبلغ تعیین شد توسط کارشناس اداره ثبت محاسبه گردد ؟


سجاد جداخانلو

سلام وقت بخیر . موضوع مهریه همواره یکی از مباحث مهم حقوق خانواده بوده است . برای جلوگیری از چالش های موجود در این مسیر شدیدا به هم میهنان عزیز ( هم آقایان و هم بانوان محترم ) توصیه میکنم قبل از انعقاد عقد حتما با یک وکیل دادگستری در خصوص حقوق مالی و اختیارات و تکالیف زوجین نسبت به یکدیگر مشورت نمایند چرا که همواره پیشگیری بهتر از درمان است .


علیرضا محمدی

سلام خسته نباشید بسیار ممنونم مقاله بسیار مفید و جامعی بود و بسیاری از نکات و ابهامات مرا برطرف کرد. در شرایطی که بیشتر اطلاعات در فضای مجازی غیرمفید و غیرکاربردی است مطالعه مطالب سایت شما بسیار مفید و راه گشاست. من از مشاوره تلفنی شما استفاده کردم و خواستم تجربه خودم در اختیار دیگران هم بگذارم. واقعا یک مشاوره تلفنی توانست بسیاری از مشکلاتی که من در شرف وقوع آنها بودم را پیش بینی و از آنها جلوگیری کنند. هم هزینه ها بسیار مناسب بود هم کیفیت و سرعت برقراری تماس و مشاوره. موفق باشید.


سهند مهدی پور

سلام زوجه از طريق واحد اجرائیه اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک ذی ربط، تمام مهریه خود را به اجرا گذاشته است و به دلیل عدم کفایت اموال زوج برای توقیف، از طریق دادگاه صالح نیز مهریه خود را با تقدیم دادخواست مطالبه نموده است. حال پس از صدور حکم به محکومیت زوج و قطعیت دادنامه، اجرائیه نیز صادر شده است.


ریحانه یاری

سلام بنا بر ماده 4 آئین نامه اجرایی قانون الحاق و تبصره به ماده 1082 قانون مدنی مصوب 12/2/1377، بانک مرکزی موظف است جهت محاسبه میزان مهریه به وجه رایج ، سالانه شاخص بهای کالا ها و خدمات مصرفی را به قوه قضائیه اعلام کند و کسی که قصد محاسبه مهریه را دارد باید این جداول را در اختیار داشته باشد و در فرمول بالا جای دهد تا نرخ روز مهریه را بدست آورد. شما بایست این نکته را در نظر بگیرید که برای گزینش بهترین روش مطالبه مهریه بایست در آغاز به شروط شوهر و خودتان به خوبی توجه کنید. قانون گوناگونی برای گرفتن مهریه وجود دارد که شما اگر به آنها توجه داشته باشید بدون درنگ می توانید بهترین روش گرفتن مهریه را انتخاب کنید. روش هایی که یک وکیل خانواده برای اینکه شما بتوانید مهریه خود را بگیرید معرفی می کند دارای تنوع بالایی است و این بستگی به شرایط دو طرف دارد.


فاطمه موسوی نژاد

طبق ماده ۱۳ قانون حمایت از خانواده : هرگاه زوجین دعاوی موضوع صلاحیت دادگاه خانواده را علیه یکدیگر در حوزه قضایی متعدد مطرح کرده باشد دادگاهی که دادخواست مقدم به آن داده شده است (اولین دادخواست بدان تقدیم شده) صالح است و صلاحیت رسیدگی را دارد.در دعاوی خانوادگی مربوط به زوجین طبق ماده ۱۲ قانون حمایت از خانواده زوجه می تواند در دادگاه محل اقامت خوانده یا محل سکونت خود اقامه دعوی کند مگر در موردی که خواسته مطالبه مهریه غیر منقول باشد مثل خانه، آپارتمان یا زمین که در این حالت باید به دادگاهی اقامه دعوی کند که خانه، آپارتمان یا زمین در آن شهر واقع شده است


Mohamad sheykhi

از زمان تصویب قانون اجرای اسناد رسمی لازم الاجرا و آیین نامه آن قانون، مرجع صالح برای شکایت دادخواست مطالبه مهریه اداره اجرای ثبت یا دایره اجرای ثبت نیز بوده است.یعنی خواهان مطالبه مهریه علاوه بر اینکه می توانست به دادگاه خانواده مراجعه نماید این امکان نیز وجود داشت که با حذف تشریفات آین دادرسی و مراحل دادرسی در دادگاه مستقیم به دوایر اجرای ثبت مراجعه نموده و اجرای مفاد سند رسمی لازم الاجرای ازدواج یا همان عقدنامه ازدواج را مطالبه نموده و مسیر خود را کوتاه کند.اما در حال حاضر و با تصویب و ابلاغ بخشنامه ضرورتاً اول باید به اداره اجرای ثبت مراجعه نموده و فقط در صورت عدم حصول مال و پس از گذشت مدت 6 ماه می توان به دادگاه خانواده مراجعه کرد.شاید بتوان گفت در حال حاضر اولین و تنها راه مطالبه مهریه از طریق اداره اجرای ثبت است البته حتی اگر این بخشنامه هم وجود نمی داشت با عنایت به اینکه امکان اعمال ماده 3 قانون اجرای محکومیت های مالی و جلب بدهکار و محکو علیه دیگر وجود ندارد، تنها راه منطقی هم همین بود. امتیاز: Article Rating | تعداد بازدید: 3685 مطالعه دادخواست و درخواست مطالبه مهریه شکایت مهریه اول در اداره اجرای ثبت در بخشنامه‌ای به رؤسای دادگستری سراسر کشور نحوه رسیدگی به دادخواست‌های مطالبه مهریه ابلاغ شد. بخشنامه رسیدگی به دادخواست‌های مطالبه مهریه در محاکم ابلاغ شد در این بخشنامه آمده است؛ در خصوص شناسایی و توقیف اموال مدیون (زوج) در عقدنامه به عنوان یک سند لازم‌الاجرا در مواردی که زوجه دادخواست مطالبه مهریه ارائه می‌دهد، لازم است بدواً به اداره ثبت اسناد و املاک مراجعه کند تا با توقیف دارایی زوج بتواند حقوق شرعی و قانونی خود را به عنوان مهریه دریافت کند. ثبت اسناد و املاک در صورت عدم حصول نتیجه در شناسایی و توقیف اموال مدیون پس از گذشت ۶ ماه از زمان درخواست اجراییه، گواهی برای محاکم قضائی صادر می‌کند. با عنایت به وضعیت مالی مدیون (زوج) موضوع خواسته زوجه بررسی و حکم مناسب صادر می‌شود. با توجه به اینکه بازداشت محکومین مالی، یک امر استثنایی بوده که در واقع اجرای حکم تلقی نمی‌شود و صرفاً یک اقدام تأمینی در جهت الزام محکوم علیه به پرداخت است، آن هم در صورت احراز و اثبات ملائت مالی محکوم علیه و امتناع وی از پرداخت محکوم به و از طرفی حضور محکومین مهریه در زندان نه تنها تأثیری در الزام آن‌ها به پرداخت بدهی آن‌ها نداشته، بلکه اثرات و تبعات سو دیگری نیز به دنبال خواهد داشت؛ به منظور کاهش اطاله دادرسی و ورودی پرونده به محاکم و نیز کاهش جمعیت کیفری زندان‌ها، با توجه به ماده ۷ قانون نحوه اجرای محکومیت‌های مالی و مادتین ۱۸ و ۱۹ دستورالعمل ساماندهی و کاهش جمعیت کیفری زندان‌ها و بخشنامه شماره ۹۰۰/۳۴۸۵۹/۱۰۰ مورخ ۲۲/‏۰۷/‏۱۳۹۷‬ ریاست محترم وقت قوه قضائیه و تأکیدات اخیر ریاست معزز قوه قضائیه و همچنین، فحوای بند (ب) ماده ۱۱۳ قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران که مقرر دارد: مفاد اسناد رسمی لازم‌الاجرا از طریق ادارات اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرای سازمان ثبت اسناد و املاک کشور اجرای می‌شوند. ادارات مذکور مکلف هستند بلافاصله پس از تقاضای اجراییه نسبت به شناسایی و توقیف اموال مدیون اقدام کنند. چنانچه مرجع مذکور نتواند ظرف مدت دو ماه از تقاضای اجرا، نسبت به شناسایی و توقیف اموال متعهد سند، اقدام کند یا ظرف مدت شش ماه نسبت به اجرای مفاد سند اقدام نماید، متعهد سند می‌تواند با انصراف از اجرای مفاد سند به محاکم دادگستری رجوع کند. به منظور اتخاذ رویه واحد و مدیریت صحیح قضائی پرونده‌های مهریه، تمامی واحدهای قضائی زیرمجموعه دادگستری‌های سراسر کشور باید به این ترتیب اقدام کنند: از پذیرش دعاوی مطالبه مهریه قبل از صدور گواهی موضوع بند (ب) ماده ۱۱۳ قانون برنامه ششم توسعه خودداری کنند. واحدهای اجرای احکام مدنی (اعم از محاکم و مراکز حل اختلاف) در جریان اجرای احکام پرونده‌های مهریه، صرفاً از طریق شناسایی اموال محکوم علیه (مکاتبه با مراجع ثبتی، راهور، بانک‌ها و…) اقدام کنند و ترتیبی اتخاذ شود که منتهی به جلب و بازداشت محکوم علیه نشود. در خصوص نیابت‌های واصله از خارج استان، وفق بند (ب) قانون مارالذکر اقدام کند و چنانچه نتیجه‌ای حاصل نشد پرونده‌های نیابتی بدون اقدام در خصوص جلب و بازداشت محکومه علیه به مرجع معطی نیابت اعاده شود. رؤسای کل دادگستری‌ها استان‌ها مسؤول نظارت بر حسن اجرای این بخشنامه هستند.


فریبرز ذوالفقاری

با سلام خدمت مجموعه وکیل تلفنی . logo صفحه اصلی ایراد به صلاحیت رسیدگی در پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی ایراد به صلاحیت رسیدگی در پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی ایراد به صلاحیت رسیدگی در پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی ایراد به صلاحیت رسیدگی در پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی ۱۵بهمن ۱۴۰۰ تاریخ برگزاری جلسه مشاوره حقوقی ایراد به صلاحیت رسیدگی در پرونده مهریه در دادگاه و اجرای ثبت اسناد رسمی پرسش ۵۱۲- زوجه از طريق واحد اجرای اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک ذی ربط، تمام مهریه خود را به اجرا گذاشته است و به دلیل عدم توانایی وی در معرفی اموال زوج برای توقیف، از طریق دادگاه صالحه نیز مهریه خود را با تقدیم دادخواست مطالبه و پس از صدور حکم به محکومیت زوج و قطعیت دادنامه، اجرائیه نیز صادر شده است. الف - دادگاه درخصوص دادخواست تقدیمی با چه تکلیفی مواجه است؟ ب- آیا مطالبه و وصول مهریه از دو مرجع مذکور (اجرای اسناد رسمی واحد ثبتی و دادگاه صالحه) دارای وجاهت قانونی می باشد؟ درخواست مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل دادگسنری جناب آقای طاهری - دادگاه تجدیدنظر استان تهران پرسش فوق در کلیاتش واقعاً مبتلابه است و نظرات بعضاً متعارضی راجع به آن در میان مراجع محترم بروز نموده است، لکن آنچه به ذهن می رسد این است که پرسش فوق از نظر ادبی نیازمند اصلاح می باشد. پرسش مطروحه می گوید: زوجه از طريق واحد اجرائیه اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک ذی ربط، تمام مهریه خود را به اجرا گذاشته است و به دلیل عدم کفایت اموال زوج برای توقیف، از طریق دادگاه صالح نیز مهریه خود را با تقدیم دادخواست مطالبه نموده است. حال پس از صدور حکم به محکومیت زوج و قطعیت دادنامه، اجرائیه نیز صادر شده است. در مورد اجرائیه نیز دو فرض می تواند مطرح شود: یکی اینکه از طریق اجرائیه ثبت اقدام کرده و اجرائیه صادر شده اما منجر به اجرا نشده است و نتوانسته مالی معرفی کند. دیگر آنکه به دادگاه مراجعه می کند و رأی می گیرد و رای هم قطعاً باید قطعیت پیدا کرده باشد یا به هر ترتیبی قابل اجرا باشد که اجرائیه صادر شده باشد. اما سؤال می گوید که دادگاه در خصوص دادخواست تقدیمی با چه تکلیفی مواجه است؟ بنده فکر می کنم که اگر همکاران موافق باشند قسمت اول سؤال را حذف نموده و فقط در مورد قسمت ب بحث کنیم. قسمت ب می گوید: آیا مطالبه و وصول مهریه از دو مرجع مذکور یعنی مرجع ثبتی اجرای اسناد رسمی و محکمه، دارای وجاهت قانونی می باشد؟ به عبارتی، ایا اقدام مذکور از دو مرجع که به صورت قانونی اما موازی انجام می شود دارای وجاهت است؟ به عقیده بنده پاسخ مثبت است، چراکه مقتضی موجود و مانع مفقود است. حال مقتضی چیست؟ قانون گذار به خواهان اجازه میدهد که برای ایصال حق (یعنی قاعده لزوم ايصال الحق الى المستحق) طرق و راه هایی را پیش رو بگیرد. کمااینکه در مورد چک هم ممکن است همین سؤال مطرح شود و من فکر می کنم که سؤال ما فقط اختصاص به چک ندارد، بلکه در مورد تمام اسناد لازم الاجرا هم صادق است مثلا در مورد سند رهنی، مرتهن مستقیما در اداره ثبت اقدام به اجرای سند رهنی می کند، پس سؤال را باید از مهریه به تمامی اسناد لازم الاجرا تعمیم دهیم. آیا اقدام در یک مرجع، مانع اقدام در مرجع دیگر است؟ پاسخ من خير است، چون قانون گذار اجازه داده است که به طور موازی و همزمان در دو مرجع و حتی سه مرجع از مراجع دی صلاح این اقدام تا مرحله اجرا انجام شود و هر مقدار که اجرا شد مرجع دیگر اجازه ورود در آن قسمت را نخواهد داشت، چرا که هدف ایصال الحق است و وقتی که حق به هر ترتیب ممکن از طرق قانونی وصول شد دیگر در آن قسمت جای طرح نخواهد داشت. پس به طور خیلی مختصر پاسخ من این است که اولا اقدام در او مرجع موازی غیر قانونی نیست. ثانیا تا آنجایی که اجرا شده است عملا از بخش اجرا نشده کسر می گردد و در قسمت باقی مانده، هر یک از دو مرجع حتی اجازه اجرا هم خواهند داشت. مشاوره حقوقی واتساپی جناب آقای دکتر آذربایجانی - پردیس فارابی دانشگاه تهران بحث بر سر این است که مدعی یا متقاضی خواسته ای را در اجرای ثبت مطرح خواهد داشت کرده است. اگر ما این را مفروض بگیریم که اجرای آن منتج به وصول شده است، پس به نظر می رسد که هیچ کسی در رابطه با این قضیه تردیدی ندارد که او حق طرح دعوا در دادگاه را نداشته باشد، چون اساسا نفعی در قضیه ندارد و اگر بعد از اینکه تمام طلبش را وصول کرد، چنین دعوایی را در مرجع قضایی مطرح کند هم به استناد ماده 2 ق.آ.د.م و هم مستندا به ایراد بند ۱۰ ماده ۸۴ همین قانون، به عنوان ذی نفع نبودن و ذی حق بودن قابل طرح است. بخش دوم سؤال جایی است که طلبکار از طریق اجرای ثبت اقدام کرده و اجرای ثبت هم بر اساس آیین نامه مربوطه عملیات اجرایی را انجام داده است و بخشی از طلب وصول شده و بخشی دیگرش وصول نشده است. حال آن شخص طلبکار، بایت آن بخشی که وصول نشده است به مرجع قضایی مراجعه می کند. در تأیید فرمایش جناب آقای طاهری، به نظر می رسد که در اینجا مرجع قضایی صالح به رسیدگی است، به این دلیل که در بحث ایرادات قانون آیین دادرسی مدنی، ما یک ایراد داریم بر فرض اینکه یک دعوا همزمان در مرجع دیگری در حال رسیدگی است، اگر به بند ۲ ماده ۸۴ ق.آ.د.م توجه شود در ایراد سبق طرح دعوا تصریح دارد که سابقه ارجاع قبل یا رسیدگی، مربوط به دادگاه باشد. لفظ دادگاه را هم ما همیشه در مفهوم خاص تعریف می کنیم. لذا مرجع اجرای ثبت از این مفهوم خارج است. بند ۶ ماده ۸۴ ق.آ.د.م هم در فرض اعتبار امر مختومه صرف نظر از اینکه آن اجرا شده باشد یا خیر، آن هم باز در رای قطعی دادگاه قاطع است. پس اجرائیه اجرای ثبت مشمول این قضیه نمی شود. بنده در تقویت صحبت های قبلی می خواهم با استفاده از دو بند ۲ و ۶ ماده ۸۴ ق.آ.د.م، این نظر را تقویت کنم که مرجع قضایی در این موارد، دارای حق و اصلاحیت و تکلیف رسیدگی می باشد و قطعا وقتی که رسیدگی می کند، آن بخشی که بر اساس دفاع خوانده مشخص شده که اجرا به نتیجه رسیده و وصول شده است قابلیت صدور رای ندارد و فقط نسبت به مابه التفاوتش قابلیت رسیدگی و صدور رای خواهد داشت. مشاوره حقوقی آنلاین رایگان جناب آقای ناصری دولت آبادی - معاون آموزش و تحقیقات دادگستری استان تهران در خصوص اینکه آیا مطالبه مهریه از طریق دایره اجرای ثبت و دادگاه عمومی همزمان دارای وجاهت قانونی است یا خیر، یک نظر این است که چنانچه زوجه مهریه را از طریق دایره اجرای ثبت مطالبه نموده باشد در صورتی می تواند در دادگاه های عمومی دادخواست بدهد که پرونده اجرایی ثبت خود در دایره اجرای ثبت را مختومه نموده باشد؛ بنابراین مطابق رویه معمول در دادگاه های خانواده، زوجه همزمان از دو مرجع مذکور در سؤال نمی تواند مهریه را مطالبه نماید. در بند ۲ ماده ۸۴ ق.آ.د.م، یکی از ایراداتی که خوانده ضمن پاسخ به ماهیت دعوا می تواند اقامه نماید، صورتی است که دعوا بین همان اشخاص در همان دادگاه یا دادگاه هم عرض دیگر قبلا اقامه شده و در حال رسیدگی باشد که در این حالت، دادگاه از رسیدگی خودداری نموده و پرونده را به دادگاهی که دعوا در آن مطرح است می فرستد. بنابراین در صورتی که دو مرجع قضایی همزمان نمی توانند به یک موضوع رسیدگی کنند، به طریق اولی، مرجع غیرقضایی نمی تواند به موضوعی که در مرجع قضایی مطرح است همزمان به اجرای سند آن بپردازد. به علاوه، در صورتی که بپذیریم همزمان در هر دو مرجع زوجه حق داشته باشد که وصول مهریه را مطالبه نماید باعث تعارض یا تکرار تصمیمات می شود؛ مثلا زوجه از طریق اجرای ثبت معادل کل مهریه خود را از اموال زوج توقیف می نماید و همین امر را هم در دادگاه انجام می دهد و همزمان معادل دو برابر مهریه، از اموال زوج توقیف می شود که این برخلاف قانون و عدالت است. منصفاً در صورتی که مطالبه مهریه از دو مرجع انجام شود و زوج (محكوم عليه) هم هزینه دادرسی در دادگاه عمومی را تحمل کند و هم حق الأجرای اجرائیه ثبت را بپردازد؛ به عبارت دیگر، در اجرائیات ثبت باید حق الاجرا بدهد و در دادگاه عمومی، هزینه دادرسی دعوایی را که زوجه علیه وی اقامه کرده است و این برخلاف عدالت است، درحالی که اگر بپذیریم زوجه فقط از یکی از این دو طریق می تواند اقدام کند لذا فقط یکی از دو هزینه مذکور به زوج تحمیل می شود؛ بنابراین زوجه فقط حق خواهد داشت که یکی از این دو طریق مذکور را برای مطالبه مهریه خود انتخاب کند. نظر دیگر این است که مطابق اصل ۳۴ قانون اساسی، دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هیچ کس را نمی توان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد. بنابراین چنانچه زوجه مهریه خود را از طریق اجرای ثبت مطالبه کرده باشد نمی توان او را از مراجعه به دادگاه جهت وصول آن منع کرد، چون اصل بر جواز اقامه دعوا است و منع آن نیاز به دلیل دارد که در این مورد، نص قانونی بر منع وجود ندارد. لذا مراجعه زوجه به اجرائیات ثبت و دادگاه عمومی همزمان جهت وصول مطالبه مهریه منع قانونی ندارد و هر کدام که سریع تر به نتیجه رسید پرونده در مرجع دیگر مختومه می شود و چنانچه از اموال زوج معادل مهریه در یکی از دو مرجع توقیف شده باشد در مرجع دیگر توقیف اموال صورت نخواهد گرفت و نیز اگر در مرجعی مقداری از مهریه وصول شده باشد در مرجع دیگر محاسبه شده و از کل مهریه کسر می گردد. جناب آقای جعفری - مجتمع قضایی شهید فهمیده علاوه بر این استدلالی هایی که بیان گردید، یک رای وحدت رویه نیز وجود دارد که مطابق آن، با وصول دادخواست خواهان - که زوجه باشد به خوانده حق دارد که دادخواست اعسار از پرداخت مهریه بدهد تا ماده 2 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی درباره او اعمال نشود؛ یعنی اصولا این از استثناهایی است که آن را نمی توانیم بر سایر دیون تسری دهیم، زیرا در سایر دیون اصل بر این است که طرف دارد و باید معسر بودن او ثابت شود؛ یعنی باید دادخواست اعسار بدهد و آن هم نمی تواند قبل از محکومیتش دادخواست اعسار بدهد، ولی اینجا قانون گذار استنایی را قائل شده است که ضمن تقدیم دادخواست مطالبه مهریه، زوج حق دارد که دادخواست اعسار بدهد و نتیجه اش این است که نهایتا اگر از دادگاه هم حکم صادر شود این قضیه مساوی با بازداشت زوج نشود و در نهایت، چه از طریق اجرای اسناد رسمی و چه از طریق دادگاه پیش برود نتیجه اش یکی است. در اینجا رجوع به اجرای اسناد رسمی یک راه میان بر است و مستقیما اموال را توقیف می کند؛ در صورتی که اگر زوجه در دادگاه عمومی دادخواست بدهد باید به این دادخواست رسیدگی شود و اگر نواقصی وجود نداشته باشد و مواردی نظیر رد دادخواست و ابطال دادخواست و عدم استماع دعوا و... صادر نشود و جلسه اول منعقد شود و در نهایت رای صادر می شود که همین رأی نیز قابل تجدیدنظرخواهی است و بعد از مرحله تجدیدنظر نوبت فرجام خواهی است و گاهی ممکن است اعاده دادرسی نیز صورت گیرد. از این رو است که شخص مستقیما به دفتر اسناد رسمی مراجعه در آنجا تقاضای توقیف می کند. پس مراجعه به ثبت، یک راه کوتاه است و لذا مراجعه به دادگاه به نظر من واجد اشکال است. جناب آقای دکتر دهقانی نیا - مجتمع قضایی خانواده در تهران با توجه به اینکه شخص در اداره ثبت درخواست صدور اجرائیه می کند عملا موضوعی برای مطالبه از مرجع دیگر باقی نمی ماند. در قانون ثبت ما دیگر با حکم یا محکوم به مواجه نیستیم و بار حقوقی الفاظ کاملا تغییر می کند و به تعهد و متعهد به تبدیل می شود؛ یعنی شخص برابر قانون درخواست مطالبه اش را در خصوص موضوع مهریه تقدیم کرده و از امکانات قانونی استفاده نموده است. تا قبل از مراجعه به اداره ثبت این امکان وجود دارد و می تواند هم به اداره ثبت و هم دادگاه مراجعه کند؛ ولی وقتی که اقدام به مطالبه و صدور اجرائیه کرد از آنجا که یک سند لازم الاجرا و رسمی، بدون صدور حکم دادگاه قابل اجرا است و شخص این امکان برای مطالبه مهریه استفاده می کند دیگر موضوع دادخواست و طرحش در دادگاه باقی نمی ماند، زیرا برابر رویه، از یکی از امکانات فوق العاده سند رسمی که سرعت و هزینه کمتر باشد استفاده کرده است. وقتی که خواهان موضوع را مطالبه کرده است پس دیگر چه چیزی را می خواهد از دادگاه مطالبه نماید؟ موضوعی برای مطالبه وجود ندارد مگر اینکه بخشی را از ثبت مطالبه کند و آن مقداری را که از ثبت مطالبه نکرده است می تواند از دادگاه مطالبه کند. اما راجع به همان مقداری که از اداره ثبت مطالبه کرده است به نظر من هیچ موضوعی برای مطالبه آن در قالب دادخواست وجود ندارد، چون اصلا موضوع منتفی است، مگر اینکه پرونده اداره ثبت را مختومه کند و تمام هزینه اجرایی را که برابر صدور اجرائیه به آن تعلق می گیرد بپردازد و بعدا بیاید در دادگاه دادخواست طرح کند. رویه دادگاه خانواده به این صورت است که می گویند چون دیگر موضوعی برای مطالبه باقی نمی ماند و موضوع در قالب تعهد و متعهد به مطرح می شود پس دادخواست هم اگر بدهند و رسیدگی صورت پذیرد ممکن است ما مستند قانونی قوی در رد آن نداشته باشیم؛ اما في الواقع به نظر من باید حکم به این داد که چون در مرجع دیگری مطالبه شده است دیگر موضوعی برای مطالبه وجود ندارد، ولی ما مستند قانونی برای ربط این حکم نداریم و نمی توانیم خودمان حکمی را وضع کنیم. واقعیت این است که در این موارد مستند قانونی برای رد دادخواست وجود ندارد، ولی اگر به مرحله اجرا برسد، چون از اینجا مطالبه شده است لذا محملی برای اجرا وجود ندارد؛ یا باید به دایره اجرا اعلام کنیم که این امکان را در اختیار شخص متقاضی قرار ندهد، زیرا برابر بند الف ماده ۱ آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا، در حکم سند رسمی یا سند عادی می باشد و این در مورد سندی است که از سوی دادگاه حکمی برای آن صادر نشده باشد و وقتی که حکم صادر شد قطعا شخص مکلف است که برود و آن را مختومه کند و دیگر حق مطالبه از طریق اداره ثبت را ندارد.


مینافراهانی

باسلام درخصوص مطالبه مهریه رویخ بدین گونه است که زوجه ابتدا باید از دفترخانه محل عقد اجراییه را مطالبه کند ومال شوهر را معرفی کند واگر مال نتوانست پیداکند آنگاه دادخواست مطالبه مهریه به دادگاه صالح تقدیم میکند ولکن این دو هیچکدام مانع دیگری نیستند


سحر نیک پور

با سلام و عرض ادب، مطالبه تمام یا بخشی از مهریه همزمان از طريق واحد اجرای اسناد رسمی اداره ثبت اسناد و املاک و دادگاه صالح امکان پذیر است، چراکه ایراد مطروحه در بند ۲ ماده ۸۴ ق.آ.د.م در اینجا به جهت عدم شمول دادگاه بر اجرای ثبت و اینکه دو مرجعی که ایراد امر مطروحه نزد آنها مطرح می شود باید «دادگاه هم عرض» باشند، قابل اعتنا نیست و بر مبنای لزوم ایصال حق و با استناد به اصل 34 قانون اساسی که دادخواهی را حق مسلم هر فرد می داند نمی توان زوجه را از مراجعه به دادگاه و اجرای ثبت جهت وصول مهریه منع کرد. همچنین صلاحیت اختصاصی اداره ثبت که یک مرجع غیرقضایی است مانع صلاحیت عام محاکم دادگستری نمی باشد، لکن رويه محاکم خانواده این است که اگر دادخواست مطالبه تمام مهریه داده شود پذیرفته و رأی هم صادر می شود اما اجرا نمی گردد تا آن که پرونده اجرای ثبت مختومه گردد.


ریحانه یاری

موسسه حقوقی را می توان از جمله موسسات غیر تجاری حقوقی بر شمرد. معمولا افراد بسیار زیادی در روز با مشکلات حقوقی مختلف مواجه می شوند، این موضوع ایجاب می کند که این افراد به مشاورین حقوقی و یا وکلای پایه یک دادگستری مراجعه نمایند. معمولا در هر کدام از موسسات حقوقی، افراد زیادی فعالیت دارند که هر کدام از آنها وکیل پایه یک دادگستری و یا مشاور حقوقی در زمینه خاصی می باشد. زیرا معمولا حوزه کاری هر کدام از وکلا به صورت اختصاصی بوده و این موضوع باعث می شود تا کارایی بهتری داشته باشند. موسسه حقوقی می تواند به روش های مختلفی، خدمات خود را به مراجعه کنندگان عرضه نماید. یکی از بهترین و مدرن ترین روش هایی که موسسات حقوقی برای ارائه خدمات انتخاب کرده اند، استفاده از اینترنت می باشد. اینترنتی یا آنلاین می تواند کمک کند تا مشکلات عمده ای که در رفت و آمد برای مراجعه کنندگان به وجود آمده، از بین بروند. بدین ترتیب افراد زیادی در اقصی نقاط کشور تمایل دارند برای حل مشکل حقوقی خود، به موسسات حقوقی مراجعه کنند که به صورت آنلاین فعالیت دارند. موسسه وکیل تلفنی با به کارگیری وکلا و مشاورین حقوقی مستعد و وفادار و صادق آماده ارائه سریع ترین و فوری ترین راهکارهای قانونی به شما عزیزان می باشند.


غلامحسین کهراری

با سلام از آنجایی که مسائل حقوقی خانواده به دلیل گستردگی در موضوع و نحوه رسیدگی در مراجع صالح نیاز به دانش حقوقی و شناخت قوانین و راهکار قانونی دارد، لذا برای موضوعی که مطرح گردیده است عملا" با نظر اکثریتی که ابراز نظر نموده اند منطقی و روشن به نظر می رسد که برای مطالبه تمام مهریه چنانچه از طریق واحد اجرای اداره ثبت اسناد اقدام شود، گاها" این مسئله بروز می نماید که زوجه قادر به معرفی اموال زوج برای ادای تمام مهریه خود نیست، بنابراین دریافت تمام مهریه هم امکانپذیر نخواهد بود. برای جلوگیری از تضییع حقوق زوجه در این خصوص عملا" از طریق دادگاه خانواده اقدام می شود، در مواردی که امکان استیفای مهریه از طریق اداره ثبت فراهم است اقدام از طریق دادگاه خانواده کاری عبث و بیهوده به نظر می رسد. با تائید نظریه اکثریت این حق برای زوجه وجود دارد تا از طریق هر دو مرجع قانونی برای مطالبه و دریافت مهریه خود اقدام نماید، اما استفاده از این راهکار برای تحت فشار قراردادن زوج و پرداخت هزینه دادرسی و حق الاجرا کاری دور از انصاف و عدالت قلمداد می گردد. نظر به رویه رسیدگی در دادگاه های خانواده که اجرای حکم به پرداخت مهریه را منوط به مختومه نمودن پرونده در واحد اجرای اداره ثبت می نماید موید همین مطلب خواهد بود.


فریبرز ذوالفقاری

با سلام خدمت مجموعه وکیل تلفنی .قانون گذار به خواهان اجازه میدهد که برای ایصال حق (یعنی قاعده لزوم ايصال الحق الى المستحق) طرق و راه هایی را پیش رو بگیرد. کمااینکه در مورد چک هم ممکن است همین سؤال مطرح شود و من فکر می کنم که سؤال ما فقط اختصاص به چک ندارد، بلکه در مورد تمام اسناد لازم الاجرا هم صادق است مثلا در مورد سند رهنی، مرتهن مستقیما در اداره ثبت اقدام به اجرای سند رهنی می کند


Mohamad sheykhi

اصولا در جریان رسیدگی به هر پرونده حقوقی یا کیفری تشریفات خاص دادرسی لازم است که توجه به این دسته از تشریفات و آگاهی نسبت به آن ها امری تخصصی محسوب می شود که لازم است در خصوص آن با وکیل یا مشاور حقوقی مجرب مشورت نمایید.در حقیقت هنگامی که قاضی دادگاه به پرونده حقوقی یا کیفری رسیدگی می کند ممکن است تصمیماتی را با عنوان حقوقی قرار اتخاذ نماید. آگاهی و شناخت قرار های صادره توسط دادگاه می تواند در سیر رسیدگی به پرونده و دعاوی مختلف نقش مهمی داشته باشد. به منظور آشنایی بیشتر شما با انواع قرار های صادره توسط دادگاه های حقوقی و کیفری به بررسی قرار عدم صلاحیت، قرار کارشناسی و قرار نیابت می پردازیم. قرار عدم صلاحیت با توجه به آن که حجم رسیدگی دعاوی و حوزه های تخصصی هر یک متفاوت از دیگری است، اصولا رسیدگی به هر پرونده یا دعوای حقوقی و کیفری در مرجع صالح و دادگاه اختصاصی رسیدگی می شود. برای مثال رسیدگی به دعاوی خانوادگی مانند مطالبه ی مهریه، نفقه، اجرت المثل ایام زوجیت، صدور حکم رشد و… در صلاحیت دادگاه خانواده قرار دارد و رسیدگی به دعاوی مطالبه اجاره بها، صدور حکم خلع ید، دعاوی سه گانه تصرف مانند تصرف عدوانی، مزاحمت و ممانعت از حق در صلاحیت دادگاه عمومی حقوقی قرار دارد. رسیدگی به جرایم و مجازات ها نیز ممکن است حسب مورد در صلاحیت دادگاه کیفری یک، دادگاه کیفری دو، دادگاه انقلاب و… باشد. در این میان مراجع اداری دیگری مانند کمیسیون ماده ۷۷ و ۱۰۰ قانون شهرداری، مراجع حل اختلاف میان کارگر و کارفرما، شورای حل اختلاف و… مطابق با قوانین و مقررات مربوطه به دعاوی و پرونده های خاصی رسیدگی می کنند. شناخت مراجع صالح به هر دعوا و پرونده امری کاملا تخصصی است و در صورت طرح دعوا یا پرونده در مرجعی خارج از مراجع قانونی مقرر دادگاه ممکن است قراری تحت عنوان قرار عدم صلاحیت صادر کند. طبیعتا یک وکیل مجرب به جهت اشراف کامل به رویه قضایی و شناخت دقیق هر یک ار مراجع صالح قضایی شما را از صدور قرار عدم صلاحیت دور نگه می دارد زیرا صدور قرار عدم صلاحیت طبیعتا روند پرونده ی شما را با وقفه و اطاله دادرسی مواجه می کند در حالی که حضور وکیل مجرب می تواند در این موارد بسیار موثر واقع شود. قرار کارشناسی در بسیاری موارد رسیدگی به پرونده نیازمند اظهار نظر کارشناسان رسمی دادگستری برای بررسی ابعاد تخصصی موضوع است. در چنین مواردی دادگاه قرار کارشناسی یا قرار ارجاع امر به کارشناس صادر می کند. در صورتی که دادگاه قرار کارشناسی صادر می کند طبیعتا مسائلی چون نحوه انتخاب کارشناس دادگستری، نحوه پرداخت حق الزحمه کارشناس، نحوه اعتراض به نظر کارشناس و… مطرح می شود که غالب اشخاص با تشریفات قرار کارشناسی نا آشنا هستند لذا ممکن است این عدم آگاهی به تضییع حقوق آنان منتهی شود قرار نیابت در مواردی به جهت وجود موضوع اصلی دعوا در محل دیگری و عدم دسترسی دادگاه رسیدگی کننده به موضوع دعوا ممکن است دادگاه قرار نیابت صادر کند.قرار نیابت هم در دعاوی حقوقی و هم در دعاوی کیفری کاربرد دارد. برای مثال در پرونده کیفری ممکن است انجام تحقیقاتی در خارج از حوزه قضایی ضرورت یابد. در این حالت حسب مورد بازپرس یا قاضی پرونده ممکن است قرار نیابت صادر کند.‌طبیعتا با صدور قرار نیابت تشریفات خاصی ضرورت می یابد


ثبت دیدگاه شما

فوق تخصصی

جدول مشاوره حقوقی فوق تخصصی

مدت زمان مشاوره حقوقی اجرت (تومان) پرداخت
10دقیقه مشاوره حقوقی فوق تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری 150,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۲۰ دقیقه مشاوره حقوقی تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری 250,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
30 دقیقه مشاوره حقوقی فوق تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری 280,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
60 دقیقه مشاوره حقوقی فوق تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری 350,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
تخصصی

جدول مشاوره حقوقی تخصصی

مدت زمان مشاوره حقوقی اجرت (تومان) پرداخت
۱۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل 120,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۱۵ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل 170,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۲۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل 200,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۳۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل 260,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۱ ساعت مشاوره حقوقی با وکیل 300,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
مشاوره حقوقی حضوری 1,000,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
مطالعه اوراق پرونده به همراه 5 دقیقه مشاوره حقوقی توسط وکیل 200,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
نگارش نامه ها و درخواست های اداری 500,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
5دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری 80,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
محاسبه فوری دیه توسط وکیل 150,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
محاسبه فوری مهریه به نرخ روز 200,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت

© 2021. وکلای تلفنی . تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ می باشد.