طلاق زن فاقد رحم

طلاق زن فاقد رحم

طلاق زن فاقد رحم

در باب طلاق زن فاقد رحم

ازدواج و طلاق همیشه یکی از پرسوال ترین حوزه های زندگی بشر از جوانب مختلف بوده است. یکی از این جوانب بسیار مهم، جنبه حقوقی آن ها است. در عالم حقوق مسائل پیچیده، بسیار است. ازدواج و طلاق نیز یکی از موارد پیچیده در رشته حقوق است که شبهه ها و مسائل مختلفی، ذیل آن مطرح می شوند و برای حل آن ها نیاز به مشاوره حقوقی می باشد. یکی از دغدغه های مهم در ذیل ازدواج و طلاق وقتی مطرح می شود که پای یک خانم فاقد رحم در میان باشد. اینکه طلاق زن فاقد رحم با طلاق های دیگر چه تفاوت هایی دارد؟ ازدواج زن فاقد رحم با سایر طلاق ها چه فرقی دارد؟ احکام و آثار آن به چه صورت است؟ تکلیف مهریه در این میان چه خواهد شد؟ و...

طلاق زن فاقد رحم

زن فاقد رحم

با پیشرفت علم پزشکی در دنیای مدرن، امروزه خیلی از افعالی که در گذشته برای بشر یک رویا به حساب می آمد، ممکن شده است. یکی از آن ها، برداشتن رحم خانم ها است. خانم ها ممکن است به بیماری هایی مبتلا شوند که درمان آن با برداشتن رحم امکان پذیر باشد و یا در موارد دیگری هم ممکن است رحم خانمی برداشته شود. در این صورت برخی شرایط زنان فاقد رحم با زنان دارای رحم متفاوت می شود که از جمله این شرایط متفاوت، شرایط ازدواج و طلاق زن فاقد رحم است.

 

ازدواج با زن فاقد رحم

یکی از سوال های رایج این است که آیا شرایط و احکام ازدواج با زن فاقد رحم با زن دارای رحم متفاوت است؟ در پاسخ به این سوال می گوییم که خیر. شرایط ازدواج زنان فاقد رحم با زنان دیگر متفاوت نیست. اما نکته ای که زوجه فاقد رحم باید به آن توجه کند این است که او حتما باید زوج یا شوهر خود را در جریان این موضوع قرار دهد. وگرنه ازدواج زن فاقد رحم با یک مرد، بدون اینکه مرد به فاقد رحم بودن خانم، علم داشته باشد، می تواند تدلیس یا فریب در ازدواج محسوب شود که عواقب خود را خواهد داشت. حتی می تواند موجب به وجود آمدن حق فسخ برای مرد شود که ما در ادامه بیشتر در این باره توضیح خواهیم داد.

طلاق زن فاقد رحم

طلاق در لغت به معنای جدایی از قید و بند است. در اصطلاح، به معنای از بین رفتن اثر عقد نکاح به واسطه خوانده شدن صیغه طلاق است.

 طلاق دو نوع دارد: رجعی و بائن

طلاق بائن به طلاق هایی می گویند که زن در آن ها دارای شرایط خاصی می باشد. مانند آنکه زوجه نه سالش تمام نشده باشد یا یائسه باشد و یا اینکه بعد از عقد با شوهرش نزدیکی نکرده باشد یا برای سومین بار طلاق داده شود.

دو نوع دیگر از انواع طلاق بائن وجود دارد که «طلاق خلع» و «طلاق مبارات» نامیده می شوند. طلاق خلع زمانی است که زن نسبت به ادامه زندگی مشترک اکراه داشته باشد و مالی را (مانند مهریه) به شوهر ببخشد، تا او را طلاق دهد. درواقع طلاق بدین شکل، به نوعی معامله محسوب می شود. این دسته طلاق را، به طلاق توافقی نیز می شناسند.

بقیه طلاق ها، رجعی به حساب می آیند.

طلاق زن فاقد رحم هم می تواند رجعی باشد و هم می تواند بائن باشد. بنابراین می توان گفت که طلاق زن فاقد رحم با طلاق های دیگر تفاوتی ندارد. مگر در دو مورد:

  1. عده طلاق
  2. علم یا عدم علم مرد به فاقد رحم بودن زوجه و بحث مهریه

مشاوره حقوقی طلاق

عده

در بحث تعریف و ماهیت و فلسفه عده، صحبت ها بسیار است. ما در اینجا به توضیح مختصری برای فهم بحث، اکتفا می کنیم.

عده در لغات از ریشه عدد می آید و معنای شمردن می دهد. این واژه در اصطلاح به معنای مدت معینی است که زوجه پس از جاری شدن صیغه طلاق نباید با مرد دیگری ازدواج کند.

نکته اینجاست که این مدت معین در شرایط مختلف، متفاوت است و احکام آن هم با توجه به نوع طلاق فرق می کند.در دوران عده طلاق رجعی، زوج می تواند به زوجه رجوع کند و بدون قرائت دوباره صیغه نکاح، آن دو زن و شوهر خواهند بود. (رجوع می تواند هر رفتار یا گفتاری باشد که نشان از اراده مرد برای بازگشت به زندگی مشترک است.)اما در دوران عده طلاق بائن، امکان رجوع برای مرد وجود ندارد. مگر در طلاق خلع و مبارات در صورتی که زن اموال را از شوهر باز پس گیرد.دلایل مختلفی نیز برای عده و لزوم نگه داشتن آن ذکر شده است که از میان آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • جلوگیری از اختلاف نسل ها
  • امید به بازگشت زوجین
  • حصول اطمینان از باردار بودن یا نبودن زوجه

مدت عده طلاق

در ازدواج دائم عده زن سه دور پاکی او از حیض است و عده زن یائسه سه ماه است.  

عده ازدواج موقت، پاکی از دو حیض می باشد. عده زن یائسه در ازدواج موقت نیز، چهل و پنج روز است.

عده زن باردار تا هنگام وضع حمل اوست. (در این مورد سقط جنین نیز وضع حمل محسوب می شود.) 

یکی از تفاوت های طلاق زن فاقد رحم با سایر طلاق ها، این است که عده طلاق زن فاقد رحم چون حیض نمی بیند، به مثابه عده زن یائسه به مدت سه ماه می باشد.

برای اطلاع دقیق تر از مدت عده در شرایط مختلف می توانید از مشاوره حقوقی تلفنی نیز استفاده کنید.

 

مشاوره حقوقی عده در انواع طلاق

علم یا عدم علم مرد به فاقد رحم بودن زوجه

مواردی وجود دارند که می توانند موجب فسخ نکاح شوند و طلاق را به ارمغان بیاورند که قوانین آن ها در مواد 1132-1121 قانون مدنی آمده است. یکی از این موارد، تدلیس یا فریب در ازدواج است که موجب حق فسخ نکاح برای مرد می شود. یعنی او می تواند زوجه را بدون پرداخت حقوق مالی اش طلاق دهد.

اگر مرد بدون علم به فاقد رحم بودن زوجه با او ازدواج کرده باشد، می تواند از مصادیق فریب در ازدواج محسوب شود و مرد حق فسخ نکاح را بیابد. در این صورت زن فاقد رحم مستحق مهریه نخواهد بود.

اما اگر مرد با علم به فاقد رحم بودن زوجه با او ازدواج کرده باشد، مهریه به زن فاقد رحم تعلق خواهد گرفت اگر نزدیکی صورت گرفته باشد.

در نتیجه می توان گفت که طلاق زن فاقد رحم دقیقا به همان صورتی است که طلاق زن دارای رحم می باشد. چه از نظر آثار طلاق، چه از نظر احکام و شرایط طلاق. مگر در مواردی که ذکر شد.

برای آگاهی بیشتر نسبت به مسائل مرتبط با ازدواج و طلاق زن فاقد رحم، از جمله احکام و آثار ازدواج و طلاق درباره این زنان و تفاوت آن ها با ازدواج و طلاق های دیگر، می توانید از مشاوره حقوقی آنلاین و پرسش و پاسخ فوری حقوقی و مشاوره حقوقی فوری و 24 ساعته استفاده کنید.

سوالات متداول این حوزه:

  1. عده چیست؟

مدت معینی پی از طلاق که زوجه نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند.

  1. عده برای زنان فاقد رحم به چه صورت است؟

مانند زنان یائسه می باشد.

  1. طلاق زنان فاقد رحم چه شرایطی دارد؟

مانند سایر طلاق هاست. فقط در عده متفاوت است.

  1. مهریه زنان فاقد رحم به چه صورت است؟

مهریه به آن ها تعلق می گیرد.

  1. شرایط حقوقی ازدواج با زن فاقد رحم چگونه می باشد؟

مانند سایر ازدواج ها می باشد. به شرط علم مرد به فاقد رحم بودن زوجه.

 


سوالات متداول

نظرات

فرهاد

چنین ازدواجی خیلی بعید هست مگر اینکه مرد کاملا با عجله و چشم بسته عقد را امضا کند که چنین عقدی هم کاملا اشتباه است حداقل در دوران آشنایی و نامزدی وقوع عادت ماهیانه شایع هست و مرد متوجه وجود رحم یا نبودش خواهد شد در خصوص مهریه هم چه رحم باشه چه نباشه حق زن هست و توصیه به مردان این هست که به اندازه بخشی از توان دارایی خود مهریه را تقبل نمایند تا دچار مشکلات مالی نشوند


سحر نیک پور

سلام، مواردی وجود دارند که می توانند موجب فسخ نکاح شوند و طلاق را به ارمغان بیاورند که قوانین آن ها در مواد 1132-1121 قانون مدنی آمده است. یکی از این موارد، تدلیس یا فریب در ازدواج است که موجب حق فسخ نکاح برای مرد می شود. یعنی او می تواند زوجه را بدون پرداخت حقوق مالی اش طلاق دهد. اگر مرد بدون علم به فاقد رحم بودن زوجه با او ازدواج کرده باشد، می تواند از مصادیق فریب در ازدواج محسوب شود و مرد حق فسخ نکاح را بیابد. در این صورت زن فاقد رحم مستحق مهریه نخواهد بود. اما اگر مرد با علم به فاقد رحم بودن زوجه با او ازدواج کرده باشد، مهریه به زن فاقد رحم تعلق خواهد گرفت اگر نزدیکی صورت گرفته باشد. در نتیجه می توان گفت که طلاق زن فاقد رحم دقیقا به همان صورتی است که طلاق زن دارای رحم می باشد. چه از نظر آثار طلاق، چه از نظر احکام و شرایط طلاق. مگر در مواردی که ذکر شد. برای آگاهی بیشتر نسبت به مسائل مرتبط با ازدواج و طلاق زن فاقد رحم، از جمله احکام و آثار ازدواج و طلاق درباره این زنان و تفاوت آن ها با ازدواج و طلاق های دیگر، می توانید از مشاوره حقوقی آنلاین و پرسش و پاسخ فوری حقوقی و مشاوره حقوقی فوری و 24 ساعته استفاده کنید.


محمد صادق تیغ نورد

با سلام و احترام؛ شرایط و مقتضیات جوامع امروز باعث شده تا ما به ازای آن ،وقایع حقوقی جدیدی ایجاد گردد و این وقایع و مشکلات ناشی از آن ،دستگاه حومتی را ملزم می نماید تا اقدامات و تصمیمات مقتضی برای حل و فصل آن انجام دهد. یکی از مواردی که پیش از این کمتر با آن سروکار داشته ایم مساله ازدواج زنان فاقد رحم می باشد که گاهی به اجبار و گاهی خود خواسته دست به انجام این کار می زنند ، طبیعتا ازدواج با چنین زنانی ممکن است شرایط حقوقی جدیدی را برای افراد ایجاد نماید که مقتضی است با آگاهی کامل از شرایط پیش رو گام بردارند، وسعت مسائل حقوقی که همزمان با گستردگی علم و دانش بشری پیش می رود این نیاز اساسی را برای ما ایجاد می کند تا همیشه با یک کادر مجرب در ارتباط باشیم و این امکان در موسسه وکیل تلفنی برای همگان فراهم شده است .


بهاره توکلی پور

با سلام خدمت موسسه و همکاران وکیل تلفنی،ضمن تشکر از خدمات ارزندتان در این شرایط خاص و مشکل ساز بیماری به هموطنان عزیز پیشنهاد میکنم با توجه به بودجه بسیار مناسبی که نسبت به حل مشکلات حقوقی خود می‌پردازید از همه مهمتر در زمان خود صرفه جویی میکنید و با تماسی که کمتر از 5دقیقه با شما گرفته میشود از مشاوره وکلای خبره پایه یک بهره مند می شوید و برای مراجعه به دادگاه دیگر استرس و دغدقه چندانی ندارید.باارزوی حل مشکلات حقوقی مردم عزیز.وکیل پایه یک بهاره توکلی پور در زمینه خانواده با کد 30972 در خدمت مردم عزیز هستم.با تشکر


علیرضا محمدی

سلام عرض ادب شرایط خانوادگی من به نحوی بود که امکان مراجعه به دفتر وکلا را نداشتم راستش هزینه حق الوکاله و حق مشاوره هم باعث میشد نرم سراغ وکلا. اما وقتی دوستم شمارو به من معرفی کرد و هزینه های بسیار مناسبتون رو به من پیشنهاد داد واقعا خوشحال شدم بسیار از سطح کیفی و علمی مشاوره راضی بودم و مشاورین همگی باحوصله و خوش برخورد بودند ممنون و سپاسگزارم


سهند مهدی پور

سلام و ادب ازدواج زن فاقد رحم با یک مرد، بدون اینکه مرد به فاقد رحم بودن خانم، علم داشته باشد، می تواند تدلیس یا فریب در ازدواج محسوب شود که عواقب خود را خواهد داشت. حتی می تواند موجب به وجود آمدن حق فسخ برای مرد شود


فریبرز ذوالفقاری

با سلام طلاق در لغت به معنای جدایی از قید و بند است. در اصطلاح، به معنای از بین رفتن اثر عقد نکاح به واسطه خوانده شدن صیغه طلاق است. طلاق دو نوع دارد: رجعی و بائن طلاق بائن به طلاق هایی می گویند که زن در آن ها دارای شرایط خاصی می باشد. مانند آنکه زوجه نه سالش تمام نشده باشد یا یائسه باشد و یا اینکه بعد از عقد با شوهرش نزدیکی نکرده باشد یا برای سومین بار طلاق داده شود. دو نوع دیگر از انواع طلاق بائن وجود دارد که «طلاق خلع» و «طلاق مبارات» نامیده می شوند. طلاق خلع زمانی است که زن نسبت به ادامه زندگی مشترک اکراه داشته باشد و مالی را (مانند مهریه) به شوهر ببخشد، تا او را طلاق دهد. درواقع طلاق بدین شکل، به نوعی معامله محسوب می شود. این دسته طلاق را، به طلاق توافقی نیز می شناسند


راضیه دهقان

سلام و عرض ادب کاربران عزیز شما میتوانید در کمتر از ۵ دقیقه و هزینه کم با وکیل متخصص در حوزه خانواده مشاوره بصورت تلفنی و کاملا ۲۴ ساعته دریافت کنید حتی در خصوص نگارش اوراق قضایی اعم از لایحه ؛اظهارنامه؛دادخواست؛شکوائیه؛درخواست ؛لوایح توسط کادر مجرب وکیل تلفنی نگارش شود . حتما قبل از هر اقدام قانونی بهتر هست و با وکیل متخصص در این خصوص تجربه دارد مشاوره بگیرسد و از حق و حقوق خودمطلع شوید .


Mohamad sheykhi

احکام مربوط به عدة زنان در قوانین اسلامی متناسب با کرامت و ارزش انسانی زنان وضع و تشریع شده است. این تکلیف (عده) آثار فقهی و حقوقی فراوانی به دنبال دارد و گسترة آن بسیاری از زنان جامعه را شامل می¬شود؛ لذا شناخت دقیق این مسأله و تشخیص محدوده زمانی آن نسبت به حالات و وضعیت‌های مختلف زنان از اهمیت بسزایی برخوردار است، به ویژه اینکه امروزه با پیشرفت دانش پزشکی و امکان اخراج رحم، سوالات جدیدی نیز در این رابطه مطرح می-شود، در این مقاله عده زنان در حالات مختلف از جمله عده طلاق، عده وفات، عده زنان باردار، عده در عقد موقت و زنان فاقد عده مورد بررسی قرار گرفته؛ همچنین عدم لزوم رعایت عده برای زنان فاقد رحم و نگه داشتن دو حیض در نکاح موقت پیشنهاد شده است. متن مطابق مقررات اسلامی و قوانین موضوعه پس از انحلال نکاح، بر زنی که رابطة زوجیتش منحل شده لازم است تا مدت معینی از ازدواج مجدد خودداری نماید. این زمان انتظار، در فقه و قانون با نام «عده» شناخته شده و موضوع احکام و مقررات گوناگون قرار گرفته است. نگه داشتن عده در میان اقوام و ملل قبل از اسلام نیز بوده است؛ ولی از آنجا ‌که آنان برای زن هیچ شأن و منزلت انسانی قائل نبوده و با آنان مانند کالا رفتار می‌کردند، برای عده نیز سنن و تشریفات ضد انسانی و ظالمانه‌ای را اعمال می‌نمودند، به طوری که در بیشتر قبائل عرب معمول بود که چون مردی از دنیا می‌رفت پدر یا برادر یا خویشاوند دیگری، ردا بر سر زن می‌افکند و او را به ارث می‌برد یا مانع از ازدواج وی با دیگری می‌شدند و بدین‌وسیله مال و میراثش را تصرف می‌کردند. این سنت مذموم با ظهور اسلام و نزول آیه 19 سوره نساء منع گردید (ر.ک. خزائلی، 1361: صص100-99). همچنین برخی از زنان قبائل عرب در وفات شوهر به اقتضای آداب و سنن محیط؛ ملزم بودند حداقل یکسال تمام یا تا آخر عمر بر بالای قبر شوهر خود خیمه‌ای سیاه و چرکین بر پا نموده و لباس‌های مندرس و کثیف با رنگ‌های مشمئز کننده به ترتیبی که حکایت از عزا داشته، بپوشند و از هرگونه زینت و آرایش و حتی تنظیف و شستشو نیز برکنار باشند و همواره در آن خیمه به سربرند و به «هلع»[1] و تعزیه بپردازند و کسانی که می‌خواستند پس از اتمام یکسال یا بیشتر، از عده خارج شوند باید گوسفند یا حیوان دیگری را مدتی گرسنه و تشنه نگه می‌داشتند، سپس آن قدر حیوان را می‌زدند تا بمیرد و بعد سرگین شتر یا حیوان دیگری را برداشته و به نقطه دوری (کنایه از دور افکندن مصیبت ایام عده از سوی زوجه) پرتاب می‌کردند و بدین ترتیب از عده بیرون می‌آمدند (ر.ک. نوری،1360: ص617؛ طباطبائی، بی¬تا: ج2، ص242). در هند نیز وقتی مردی از دنیا می‌رفت، برای رهایی روح آن مرد از تنهایی، زن او را با وی زنده زنده می‌‌سوزاندند. 1) حکمت تشریع عدّه برخی از حکمت‌های تشریع عده در اسلام را می‌توان در امور ذیل برشمرد: 1-1) اطمینان از برائت رحم عده وسیله‌ای برای حفظ نسل و اطمینان از برائت رحم از حمل و جلوگیری از اختلاط انساب است، امام رضا (ع) می‌فرماید: «اما عدة المطلقة، ثلاث حیض او ثلاثة اشهر فلاستبراء الرحم من الولد...» (صدوق، 1385ق: ج2، ص508). (علت تعیین زمان عده در زنان مطلقه به سه حیض یا سه ماه به جهت اطمینان از پاک بودن رحم از طفل است). پیرو این امر فقهای امامیه نیز در تعریف عدة آورده‌اند: «لتعرف برائة رحمها من الحمل او تعبداً» (بحرانی، بی‌تا: ج25، ص23). (زن عده نگه می‌دارد تا از پاک بودن رحمش از حمل آگاهی یابد یا اساساً صبر کردن از ازدواج در مدت عده از باب تعبد است). هرچند حکمت تشریع عده، اطمینان از برائت رحم و جلوگیری از اختلاط انساب است، ولی این امر با تعیین تکلیف شارع در مواردی که برائت رحم نیز معلوم است، منافاتی ندارد، بر این اساس فقها بدون هیچ اختلافی فتوا داده‌اند که آمیزش در دبر نیز موجب لزوم عده می‌شود، هرچند که اطمینان از برائت رحم نیز وجود دارد (نجفی، 1981م: ج32، ص212). 2-1) امکان رجوع زوج عده وسیله‌ای برای صلح و بازگشت به زندگی مشترک است، گاهی در اثر عوامل مختلف زمینه روحی زوجین به وضعیتی می‌رسد که با یک اختلاف جزئی و نزاع کوچک حس انتقام‌جویی آن چنان شعله‌ور می‌شود که فروغ عقل و وجدان خاموش شده و به تفرقه می‌انجامد؛ متأسفانه اکثر جدایی¬ها در همین حالات رخ می‌دهد، لذا اسلام به لحاظ اهتمامی که به حفظ کانون خانواده دارد در فاصله زمانی عده به هر یک از زوجین مجال فکر و اندیشه را داده تا در صورت فروکش کردن غضب یا حالت‌های روانی، بتوانند مجدداً به زندگی مشترک ادامه دهند و یکباره طلاق میان آنها به جدائی و پایان دوران زوجیت منجر نگردد. لذا خداوند متعال می‌فرماید: «و بعولتهنّ أحقّ بردهنّ إن أرادا إصلاحاً» (بقره، 228). (شوهران آنها در زمان عده حق رجوع دارند، اگر نیت خیر و سازش دارند). در همین راستا دستور عدم خروج زن در زمان عده از خانه شوهر آمده است. «لاتخرجوهنّ من بیوتهنّ لاتدری لعلّ الله یحدث بعد ذلک أمراً» (طلاق،1). (آنان را از منزلشان خارج نسازید، چه می‌دانید شاید خدا گشایشی رساند و صلحی پیش آید). 3-1) حفظ حیات جنین تشریع عده در صورت باردار بودن زن، وسیله‌ای برای حفظ حیات جنین است. نگهداری عده برای زن باردار در صورت انحلال نکاح یا نزدیکی به شبهه برای جلوگیری از اختلاط نسب نیست؛ زیرا پس از انعقاد نطفه به مدت کوتاهی رحم بسته می‌شود و تا وضع حمل، زن مجدداً نمی‌تواند باردار شود؛ بلکه به نظر می‌رسد لزوم عده در زن باردار برای حفظ حیات جنین است. زیرا اگر زن عده نگه ندارد و قبل از وضع حمل، شوهر دیگری نماید؛ شاید شوهر زن را وادار به سقط جنین کند یا بعد از تولد طفل موجبات قتل فرزند را فراهم سازد. 4-1) نشانه عزاداری در عده وفات، احترام به پیوند زناشویی و اظهار حزن و عزادار بودن از حکمت‌های تشریع عده است؛ هرچند که از منظر اخلاق و آداب رعایت این حکمت در مورد مرگ زن نیز لازم است؛ ولی مراعات این امر بر زوجه به لحاظ رعایت جانب حیاء و عفاف و پرهیز از تنزل شأن زن به مثابه کالائی که مورد تعاطی قرار می¬گیرد مورد تأکید بیشتر و الزام شرعی واقع شده است (طباطبائی، بی¬تا: ج2، ص242). از اینرو در برخی روایات علت تعیین مدت عده وفات به چهار ماه و ده روز اینگونه بیان شده است: «حداکثر تحمل زنان نسبت به ترک آمیزش در غالب زنان چهار ماه است؛ از این رو عده وفات نیز متناسب با میزان تحمل و بردباری آنان چهار ماه و ده روز تعیین شده است (صدوق، سال1385ق ، ج2، ص508). 2) مفهوم عده کلمه «عده» به کسر عین و فتح دال مشدد، اسم مصدر «اعتداد» و از ریشة «عدد» گرفته شده که جمع آن عِدَد است (راغب اصفهانی، 1404ق: ص324؛ قرشی، بی‌تا: ج4، ص299). واژه عدد در لغت به معنای، گروه و شمار کردن آمده، مانند: «و کلّ شی أحصیناه عدداً» (جن، 28). عِدّه به کسر اول، شیء معدود است، چنانچه در مفردات آمده: «العدة هی الشئ المعدود» (راغب اصفهانی، 1404ق: ص324؛ ر.ک. فیومی، 1405ق: ص396). عده زن مطلقه مدت معدودی است که باید در آن مدت زن از ازدواج خودداری نماید (فیومی، 1405ق: ص396). «اذا طلّقتم النساء فطلقوهنّ لعدتهنّ و احصوا العدّة» (طلاق، 1). عدّه در لغت به معنای جماعت و گروه نیز آمده: «رأیت عدة رجال و عدة النساء» (جماعتی مرد و زن را دیدم) همچنین: «عندی عدة کتب» (تعدادی کتاب‌ نزد من است) (نجفی، 1981م: ج32، ص211). عِدّه در اصطلاح فقهی عبارت است از: «مقدار زمانی که زن پس از انحلال نکاح به جهت مرگ شوهر یا به لحاظ اطمینان از پاک بودن رحمش از حمل یا به جهت تعبد شرعی با فرض یقین به برائت رحم از حمل، باید صبر کرده و از ازدواج مجدد خودداری نماید» (علامه حلی، بی¬تا: ص147؛ بحرانی، بی‌تا: ج25، ص391). شهید ثانی می¬نویسد: «إنّها شرعاً إسم عدة معدودة تتربّص فیها المرأة لمعرفة براءة رحمها او للتعبّد او للتفجّع علی الزوج، شرّعت صیانة للأنساب و تحصیناً لها عن الاختلاط» (شهید ثانی، 1413ق: ج9، ص213). (عده از دیدگاه شرعی زمان معینی است که در آن زمان زن باید به جهت اطمینان از برائت رحم از حمل یا به سبب مرگ شوهر صبر نماید، عده به منظور صیانت نسب¬ها و جلوگیری از آمیخته شدن آنها با یکدیگر تشریع شده است). در آیات متعددی از قرآن کریم به مشروعیت و لزوم عده برای زنان پس از انحلال نکاح، تصریح شده، مانند: «و المطلّقات یتربصن بانفسهنّ ثلاثة قروء...» (بقره، 228)؛ «واللاتی یئسن من المحیض من نسائکم إن ارتبتم فعدّتهن ثلاثة أشهر و اللاتی لم‌یحضن و اُولات الأحمال أجلهنّ أن یضعن حملهنّ...» (طلاق، 4)؛ «و الذین یتوفّون منکم و یذرون أزواجاً یتربصن بأنفسهنّ أربعة أشهر و عشراً» (بقره، 234)؛ «ثمّ طلقتموهنّ من قبل أن تمسوهنّ فمالکم علیهنّ من عدّة تعتدّونها» (احزاب، 49). در مادة1150 ق.م. در تعریف عده آمده: «عده عبارت است از مدتی که تا انقضای آن زنی که عقد نکاح او منحل شده است، نمی‌تواند شوهر دیگری اختیار کند». 3) زنان فاقد عده مطابق ماده 1155 ق.م. بر زنان یائسه و غیرمدخوله (زنانی که قبل از آمیزش جنسی طلاق داده شده‌اند) عده واجب نیست و آنها بلافاصله پس از جدائی و انحلال نکاح می‌توانند ازدواج کنند. علت این امر نیز اطمینان از عدم وجود حمل است که احتمال آن در این قبیل زنان منتفی است، این گروه از زنان جزو زنان مطلقه به طلاق بائن هستند (فاضل مقداد، بی‌تا: ج2، ص262). 1-3) زنان غیرمدخوله هرگاه بین زن و شوهر آمیزش جنسی (اعم از قُبل یا دُبر) واقع نشده باشد و به دلیلی غیر از مرگ شوهر، ازدواج منحل گردد، بر زن عده واجب نیست، چنانکه آیه شریفه قرآن و روایات معتبر بر این مطلب دلالت دارند. در قرآن آمده: «... ثمّ طلقتموهنّ من قبل أن تمسوهنّ فمالکم علیهنّ من عدّة تعتدّونها» (احزاب، 49). (اگر زنان مومنه را به نکاح خود درآورید و پیش از آن که با آنان آمیزش کنید طلاقشان دادید، دیگر بر عهده آنها عده‌ای که آن را بشمارید نیست)؛ کلمه «تمسوهنّ» در جمله «من قبل أن تمسوهنّ» کنایه از عمل زناشویی است و به معنای مطلق تماس یا خلوت با زوجه نیست. اگرچه ابوحنیفه به آن قائل است (فاضل مقداد، بی‌تا: ج2، ص262). همچنین غیرمدخوله به معنای باکره نیست، بلکه منظور زوجه‌ای است که شوهر بعد از وقوع عقد نکاح بدون نزدیکی، وی را طلاق دهد. امام صادق(ع) می‌فرماید: «اذا طلّق الرجل امراته قبل أن یدخل بها فلیس علیها عدة، تزوّج من ساعتها إن شاءت و تبینها تطلیقة واحدة ....» (کلینی، 1413ق: ج6، ص 108؛ طوسی، 1365: ج8، ص129). (هنگامی که مردی زنش را قبل از آمیزش طلاق دهد، عده‌ای بر آن زن نیست و اگر زن بخواهد، می‌تواند همان ساعت ازدواج کند و با یک طلاق جدا می‌شود...) 2-3) زوجه صغیره به اجماع فقهای امامیه، طلاق دختران نابالغ از انواع طلاق¬های بائن شمرده‌ شده است(نجفی، 1981م: ج32، ص120) هرچند از روی عصیان عمل آمیزش نیز انجام شده باشد؛ زیرا در این مورد نیز احتمال حمل و اخـتلاط انساب وجـود ندارد (بـحرانی، بی‌تا: ج25، صص432-433). امام صادق (ع) فرمود: «ثلاث یتزوّجن علی کلّ حال التّی لم تحض مثلها لاتحیض، قال قلت: وما حدّها؟ قال: اذا أتی لها اقلّ من تسع سنین...» (حر عاملی، 1409ق: ج22، ص179؛ طوسی، 1365: ج8، ص217). (سه گروه از زنان در هر حالی می‌توانند ازدواج کنند: اول کسی که عادت (حیض) نشده و مانند او نیز نمی‌شود، پرسیدم: حد آن چیست؟ فرمود: وقتی که کمتر از نه سال داشته باشد و...). ولی با این حال در ماده 1145ق.م. طلاق زوجه صغیره در ردیف طـلاق‌های بائن ذکر نشده و به نظر می¬رسد این ماده باید اصلاح شود. 3-3) زنان یائسه در تعیین سن یائسگی میان فقها امامیه اختلاف نظر است، برخی آن را 60 سالگی و گروهی نیز 50 سالگی دانسته‌اند (ر.ک. نجفی، 1981م: ج32، ص120)؛ ولی مشهور فقها به استناد روایات معتبر میان زنان قرشیه[2] و غیر آن تفکیک قائل شده و حدّ یأس را در زنان قرشی 60 سال و غیر آن 50 سال دانسته‌اند (مامقانی، بی¬تا: ص19؛ شهید ثانی،1413ق: ج1، ص133؛ خمینی، 1390ق: ج2، ص335). براساس این نظریه چنانچه انتساب زن به قریش ثابت نباشد، اصل عدم انتساب است و در نتیجه سن یائسگی 50 سالگی است (شهید ثانی، ج1، 1413ق: ص133؛ یزدی، 1423ق: ج1، ص316؛ سبزواری، بی¬تا، ص63). به عقیده مشهور فقهای امامیه بر زن یائسه عده لازم نیست (خوانساری، 1355ق: ج4، ص518). ولی در مقابل نظریه مشهور، برخی از فقهای امـامیه و تمـام فقـهای اهل سنت معتقدند: «عده طلاق زنان یائسه، سـه ماه است» (علم¬الهدی، 1415ق: ص334؛ حلبی، 1417ق: ص328). دلیل ایشان، ظاهر آیه قرآن است: «و اللائی یئسن من المحیض من نسائکم إن ارتبتم فعدتهنّ ثلاثة أشهر و اللائی لم یحضن...» (طلاق،4) (از زنان شما آنان که از حیض شدن ناامیدند، اگر از حیض شدن آنها در تردید هستید، عده طلاق آنان سه ماه است و نیز عده زنانی که حیض ندیده‌اند سه ماه است). در تفسیر «إن ارتبتم» برخی می¬نویسند: «کلمه «ارتیاب» مصدر فعل «ارتبتم» و به معنای شک و تردید است؛ یعنی اگر شما در باره عده این قبیل زنان (یائسه) در شک و تردید هستید و مقدار آن را نمی‌دانید، پس عدة آنان سه ماه است» (طبرسی، 1407ق: ج10-9، ص461). علت این تفسیر حدیثی است که از طریق اهل سنت در زمان نزول آیه از پیامبر اکرم (ص) روایت شده: «ابیّ بن کعب به پیامبر(ص) عرض کرد: ای رسول خدا درباره زنان صغیره، یائسه و زنانی که حیض نمی‌شوند و زنان باردار در قرآن مطلبی وارد نشده است. پس از این سخن بود که این آیه نازل شد». لذا صحیح نیست که مقصود از «إن ارتبتم» در آیه، شک و تردید دربارة یائسه بودن و غیر یائسه بودن زن باشد؛ زیرا خداوند در این آیه صریحاً حکم عده زنانی که از حیض مایوس‌اند را بیان کرده و نمی¬توان به زنی که در حیض شدن خود تردید دارد، عنوان «یائسه» را اطلاق نمود. ولی مشهور فقها با ضعیف شمردن حدیث اهل تسنن و با استناد به روایات معتبر، قید «إن إرتبتم» را در آیه شریفه به یأس از حیض و حمل مربوط دانسته و معتقدند: هرگاه زن مطلقه در یائسه شدن خود شک و تردید داشته باشد، عده آنان سه ماه می‌باشد، زیرا ممکن است زنی حیض نبیند، ولی شک داشته باشد که آیا حائض نشدن وی به علت یائسگی است یا به علل دیگر، ایشان زنانی هستند که امثال آنان حیض می‌بینند، زیرا اگر در سن کسانی بودند که حیض نمی‌شدند، معنایی برای ارتیاب نبود که در روایت به این مطلب اشاره شده است (بحرانی، بی¬تا: ج25، ص434؛ نجفی، 1981م: ج32، ص234؛ یزدی، 1422ق: ج6، ص84). از امام صادق(ع) روایت شده: «سألت عن قول الله عزوجلّ«إن ارتبتم» ما الریبه؟ فقال: مازاد علی شهر فهو ریبة فلتعتدّ ثلاثة أشهر و لترک الحیض و ما کان فی الشهر لم یزد فی الحیض علی ثلاث حیض فعدّتها ثلاث حیض» (طوسی، 1365: ج15، ص410). (از امام (ع) راجع به معنای ریبه در آیه شریفه «ان ارتبتم» سؤال کردم، امام(ع) فرمودند: هرگاه خون حیض بیش از یک ماه و بیشتر قطع شود این ریبه است و باید سه ماه عده نگاه دارد...). مشهور فقها افزون بر آیة فوق به روایات دیگری نیز برای اثبات عدم لزوم عده زن یائسه و صغیره استناد کرده‌اند (بحرانی، بی¬تا: ج25، ص434؛ نجفی، 1981م: ج32، ص234؛ یزدی، 1422ق: ج6، ص84). مانند صحیحه «حمّاد بن عثمان» که از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «سالته عن التی قد یئست من المحیض و التی لایحیض مثلها، قال: لیس علیها عدة» (همان، ج8، ص217). (از امام سؤال کردم درباره زنی که از قاعدگی ناامید شده و زنی که همسالانش عادت نمی‌شود، امام فرمودند: عده بر او نیست). بنابراین بر زنان مطلقه‌ای که امثال آنها عادت نمی‌شوند، عده واجب نیست. شایان ذکر است که عنوان (من یئست من المحیض و مثلها لاتحیض) دارای سه مصداق خارجی است. اول دختر صغیره‌ای که به سن قاعدگی نرسیده؛ دوم زنانی که سال‌های قاعدگی را سپری کرده و به سن یائسگی رسیده‌اند؛ این دو گروه قطعاً مصداق عنوان یاد شده هستند و عده بر آنها واجب نیست، سوم زنان نازائی که فاقد رحم هستند که امثال و مشابه آنان نیز حائض و حامل نمی‌شوند، آیا بر این قبیل زنان نیز پس از طلاق یا انحلال نکاح، عده واجب است؟ و اگر واجب است، مقدار آن چه اندازه می¬باشد؟ در ذیل این مسأله بررسی می¬شودکلی وجود ندارد، بلکه در هر مورد و مصداق خاصی باید به ادلّه خاص آن مورد، رجوع شود؟ بدیهی است در صورت مثبت بودن پاسخ، هرگاه در مورد خاصی (مانند زنان فاقد رحم) دلیلی بر لزوم عده یا نفی آن در دست نباشد باید به استناد قاعده مزبور عده واجب باشد و چون در این مورد اعتداد به عادت ماهانه امکان¬پذیر نیست ناچار عده این قبیل زنان باید بر حسب شهور انجام گیرد، چنانچه برخی از فقهای مع. 4-3) زنان فاقد رحم از منظر فقهی این سؤال مطرح است که اگر زنی به سن عادت ماهانه رسیده، اما به دلایلی رحم خویش را خارج نماید آیا عده طلاق بر او واجب است؟ قبل از پاسخ این نکته باید روشن گردد که اساساً مقتضای قاعده اولیه مستنبط از ادلّه و نصوص شرعیه در مورد زنان مطلقه چیست؟ آیا مقتضای قاعده مزبور در خصوص تمام زنان مطلقّه، وجوب عده و لزوم اعتداد است مگر در موارد استثناء (مانند یائسه و صغیره و....) یا بر عکس چنین قاعده اصر فتوی داده¬اند (مکارم شیرازی، 1381: ج2، ص385). 1-4-3) دلائل اثبات عده ممکن است برای اثبات این قاعده به دلائل ذیل استناد شود: 1-1-4-3) «یا أیها النبّی إذا طلّقتم النساء فطلّقوهنّ لعدّتهنّ و أحصوا العدّة» (طلاق ،1) (ای پیامبر (به مردم بگو) هرگاه زنان را طلاق دهید به وقت عده آنان را طلاق دهید و عده را بشمارید). نحوه استدلال آن است که از یک سو مطابق ظاهر آیه شریفه، طلاق همیشه با تحقق عده همراه است (و أحصوا العدّه) و از سوی دیگر عموم و گستره لفظ «النساء» در آیه فوق همه اصناف زنان از جمله زنان فاقد رحم را نیز شامل است، بنابراین به موجب آیه فوق بر این قبیل زنان نیز لازم است که پس از طلاق عده نگاه دارند. در پاسخ می¬توان گفت: شمول لفظ «النساء» نسبت به همه اصناف زنان در صورتی صحیح است که قرینه¬ای متصل یا منفصل وجود نداشته باشد یا حداقّل احتمال وجود آن بر تقیید لفظ عام «النساء» به صنف خاصی از زنان نباشد، در حالی‌که آیه: «واللائی یئسن من المحیض من نسائکم إن ارتبتم فعدّتهنّ ثلاثة أشهر» (طلاق،4) قرینه آشکاری بر تقیید لفظ (النساء) در آیه اوّل این سوره به زنانی است که امکان باروری و آبستن شدن را دارند، چرا که در آیه اخیر لزوم عده سه ماهه بر زنانی که دارای عادت ماهانه نیستند، مشروط به «ارتیاب» یعنی شکّ و تردید آنها در امکان آبستنی و باروری شده است، بنابراین مفهوم مخالف آیه مزبور چنین خواهد بود: با عدم احتمال آبستنی در زنانی که دارای عادت ماهانه نیستند عده بر آنها واجب نیست و این معنی گواه بر تقیید و تخصیص لفظ «النساء» در آیه اوّل به زنانی است که امکان باروری دارند و حداقل اینکه احتمال نزول همزمان آیات چهار گانه مورد بحث و نیز احتمال اراده شک و تردید در امکان باروری از لفظ «ارتیاب» در آیه مورد بحث، سبب اجمال معنا و احتمال محدودیت لفظ النساء به صنف خاصی از زنان (زنانی که امکان باروری دارند) می¬باشد، از این¬رو نمی¬توان آیه فوق را دلیل بر قاعده¬ای عام و فراگیر جهت اثبات لزوم عده در تمام زنان مطلقه قرار داد. 2-1-4-3) «و المطلّقات یتربصن بأنفسهنّ ثلاثة قروء» (بقره، 228). (زنان طلاق داده شده باید سه قرء (پاکی) درنگ کنند) لفظ «المطلّقات» در این آیه نیز ـ مانند لفظ «النساء» در آیه قبل ـ از الفاظ عموم می‌باشد و شامل کلیه اصناف زنان از جمله زنان فاقد رحم می‌شود، لذا به موجب آیه فوق حکم عده برای این قبیل زنان نیز ثابت است (ر.ک. مؤمن قمی، 1415ق: 296). به نظر می¬رسد حکم وجوب عده در آیه مورد بحث تنها محدود به زنانی است که دارای عادت ماهانه هستند، زیرا لفظ «قرء» فقط در مورد زنانی قابل اعمال است که دوران قاعدگی و پاکی دارند و می¬توان برای آنها سه دوره پاکی در نظر گرفت، ولی زنانی که امکان عادت (حیض) در آنها وجود ندارد ـ به دلیل رسیدن به سن یائسگی یا کودکی یا بیرون آوردن رحم ـ نمی¬توانند در گستره و عموم این آیه قرار گیرند، و این امر قرینه¬ای بر تخصیص لفظ «المطلقات» به زنانی که دارای عادت ماهانه هستند خواهد بود، لذا نمی¬توان برای اثبات قاعده مورد نظر به آیه فوق نیز استناد نمود. 3-1-4-3) برای اثبات قاعده مورد بحث به پاره‌ای از روایات نیز استدلال شده، از جمله روایت معتبر «داوود بن سرحان» از امام صادق (ع) که فرمودند: «عدّة المطلّقة ثلاثة قروء أو ثلاثة أشهر إن لم تکن تحیض» (حر عاملی، 1409ق: ج 15، ص422). (عده زن طلاق داده شده سه قرء یا سه ماه است، اگر حالت عادت نداشته باشد). مستفاد از ظاهر حدیث آن است که امام (ع) عده را بر کلیه زنان مطلقه لازم و واجب دانسته¬اند، با این تفاوت که مدت آن در خصوص زنانی که دارای عادت ماهانه هستند، سه قرء و در مورد کسانی که عادت نمی‌شوند سه ماه مقرر شده است، بدین لحاظ اطلاق حدیث شامل زنان فاقد رحم نیز خواهد بود و این قبیل زنان نیز باید سه ماه عده نگاه دارند. به این ادعا اینگونه می¬توان پاسخ داد: اساساً امام (ع) در این حدیث درصدد بیان مدت و زمان عده زنانی که باید عده نگه دارند بوده و نسبت به اینکه کدامیک از اصناف زنان باید سه ماه یا سه قرء عده نگاه دارند مطلبی بیان نکرده اند، بنابراین از نظر قواعد علم اصول، حدیث فوق فاقد اطلاق نسبت به کلیه اصناف زنان خواهد بود و در نتیجه صلاحیت استناد برای اثبات قاعده مورد نظر را نخواهد داشت. با عنایت به مطالب پیشین آشکار می¬گردد دلیل فقهی قابل اعتمادی جهت اثبات قاعده¬ای کلی و عام مبنی بر وجوب عدّه بر تمام اصناف زنان مطلقه وجود ندارد، تا بتوان در مواردی که نصّ خاصی در آن مورد نرسیده، جهت اثبات عده به آن قاعده مراجعه نمود (ر.ک. مؤمن قمی، 1415ق: 296). حال پس از نفی قاعده مزبور و اذعان به عدم وجوب عدّه بر زنان یائسه و صغیره، جهت تعیین وضعیت عدّه زنان فاقد رحم، این سؤال مطرح است که آیا از نظر فقهی این قبیل زنان به لحاظ حکم عده ملحق به زنان یائسه¬ هستند؟ بدیهی است در صورت مثبت بودن پاسخ، بر این گروه از زنان نیز عدّه لازم نخواهد بود. برای اثبات الحاق زنان فاقد رحم به زنان یائسه می¬توان به گروهی از احادیث استناد نمود. 2-4-3) دلائل عدم عده 1-2-4-3) عدم بارداری احادیثی که بر نفی عدّه از زنانی که همسان¬های آنان آبستن نمی‌شوند دلالت بر عدم عده زنان فاقد رحم دارد، مانند روایت محمد بن مسلم از امام باقر (ع) که فرمود: «التّی لا تحبل مثلها لاعدّة علیها» (حرعاملی، 1409ق: ج15، ص409). زنی که همسان وی باردار نمی¬شود، عدّه¬ ندارد. موضوع حکم عدم عدّه در این حدیث، زنی است که همسان وی باردار نمی¬شود و آشکار است که این عنوان شامل زن مطلقه فاقد رحم نیز می¬گردد، زیرا کلیه زنان فاقد رحم در عدم امکان باروری همسان او محسوب می¬شوند، بنابراین به موجب این گروه از روایات بر اینگونه زنان عدّه واجب نیست. ممکن است ایراد شود: عنوان مزبور (لا تحبل مثلها) اگر چه شامل زنان فاقد رحم نیز می¬شود، ولی با توجه به عدم تحقق این مصداق در زمان صدور روایت باید ملتزم شد که مقصود از عنوان یاد شده در حدیث صرفاً دختران خردسال و زنان کهنسالی است که مأیوس از حمل و بارداری هستند. در پاسخ ایراد فوق می¬توان گفت: انحصار مصادیق عنوان یاد شده (لاتحبل مثلها) در روزگاران گذشته به دختران خردسال و زنان یائسه، سبب انحصار مفهوم آن به دو مورد مذکور نمی‌شود. بلکه معنا و مفهوم عنوان مزبور شامل تمام مصادیق ممکن از جمله زنان فاقد رحم نیز خواهد بود، از آنجا ‌که مطلب فوق به عنوان یک ضابطه و معیار کلی جهت تعیین تکلیف عدّه زنان در کلام امام (ع) آمده؛ لذا نمی‌توان مصادیق آن را محدود به مصادیق موجود در زمان صدور حکم نمود. همچنین تعلیق حکم عدم وجوب عدّه بر عدم امکان باروری همسان¬های زن (لاتحبل مثلها) گویای آن است که تمام ملاک برای عدم عدّه، عدم امکان آبستن شدن زن است که این معیار برای زنان فاقد رحم نیز وجود دارد. بر اساس استدلال فوق ممکن است تصور شود، زنان مطلقه¬ای که شوهران آنها عقیم¬اند نیز نباید عدّه نگاه دارند؛ زیرا همسان¬های آنان از زنانی که شوهرانشان عقیم اند نیز امکان باروری و حمل ندارند. ولی این پندار ناروا است؛ زیرا مماثلت و همسانی در عدم امکان حمل و بارداری از اوصاف مربوط به زن است. یعنی زن باید دارای وصفی باشد که زنان مشابه او در آن صفت نیز امکان باروری را نداشته باشند؛ لذا حدیث مذکور موردی را که در زن علّت ویژه¬ای برای عدم حمل وجود ندارد را شامل نمی‌شود. همچنین ممکن است توهم شود، مطابق حدیث فوق عدّه بر زنان عقیم و نازا نیز واجب نیست، زیرا همسان¬های این قبیل زنان نیز باردار نمی¬شوند. ولی پاسخ آن است که هرگاه نازائی و عدم باروری معلول عوامل ناشناخته یا علل و اسباب ویژه¬ای باشد که ممکن است با گذشت زمان و پیشرفت علوم و فن¬آوری¬های نوین مرتفع گردد؛ این قبیل نازائی¬ها تأثیری در برداشتن عدّه ندارند؛ ولی هرگاه نازائی در اثر عواملی باشد که احتمال برطرف شدن آن به هیچ وجه وجود ندارد و اگر در هر زنی یافت شود آن زن نیز آبستن نخواهد شد، این قبیل نازائی¬ها همان چیزی است که در احادیث فوق موضوع حکم عدم عدّه قرار گرفته است که مصداق روشن آن نیز زنان فاقد رحم می¬باشند (ر.ک. مؤمن قمی، 1415ق: 297). 2-2-4-3) عدم قاعدگی روایاتی که بیان می¬کند عده بر زنی که عادت نمی¬شود و همسان او نیز عادت ماهانه ندارد لازم نیست، بر عدم عده زنان فاقد رحم نیز دلالت دارند. در برخی روایات آمده: «قال سألته عن التّی قد یئست من المحیض و التّی لا یحیض مثلها؟ قال: لیس علیها عدّة» (حر عاملی، 1409ق: ج 15، ص405). از امام صادق (ع) درباره زنی که از قاعدگی ناامید شده و زنی که همسان او عادت نمی¬شود، سؤال کردم؟ امام (ع) فرمودند: عده¬ای بر وی لازم نیست).. موضوع این حدیث عدم وجوب عدّه زنی است که عادت ماهانه ندارد و هـمسان وی نیز حائض نمی¬شود، زنان فاقد رحم نیز اینگونه¬اند، زیرا این قبیل زنان به علت اخراج رحم حالت عادت ماهانه ندارند. اگر سؤال شود: عنوان (لا تحیض مثلها) در کلام (راوی) است و در کلام امام (ع) نیست و با عنایت به اینکه در آن زمان مسأله اخراج رحم امری غیر ممکن بوده و چه بسا این امر در ذهن سؤال کننده نیز خطور نمی¬کرده، پس مقصود راوی از عنوان مزبور تنها مصادیق شایع و نمونه¬های متعارف آن یعنی دختران خردسالی که به سن قاعدگی نرسیده¬اند، بوده و امام (ع) نیز مطابق با سؤال، جواب را بیان فرموده¬اند، بنابراین جمله «لا تحیض مثلها» شامل زنان فاقد رحم نیست. در پاسخ می¬توان گفت: اصولاً پرسش راوی گویای آن است که در ذهنیت وی میان عدّه و حمل و عادت ماهانه ارتباط و پیوستگی وجود داشته است، البته این ذهنیت نیز ناشی از برخی سخنان امامان معصوم (ع) بوده، از قبیل اینکه فرمودند: «العدّة من الماء» (همان، ص403). (عده ناشی از نطفه است) (کنایه از آمیزش و زناشوئی) یا حدیث: «أمّا عدّة المطلّقة ثلاثة قروء فلإستبراء الرحم من الولد» (عده سه طهر برای زن مطلقه برای آگاهی از عدم بارداری اوست) (همان، ص452).بدین¬سان از نظر راوی، عدّه برای اطمینان از باردار نبودن زن، جعل و تشریع شده، پس به موجب آن باید لزوم احراز چنین امری در مـورد زنی که عادت نمی¬شود، منتفی باشد، لذا این امر (ارتکاز ذهنی) راوی را وادار نموده تا از امام (ع) نسبت به وضعیت عدّه زنانی که عادت ماهانه ندارند سؤال نماید، پس تمام مـوضوع سـؤال راوی از امـام (ع) زنـی است که همسان آن زن عادت نمی¬شود و ویژگی نابالغ بودن یا کهنسالی و سپری کردن سن قاعدگی خصوصیتی ندارد، همچنین از پاسخ امام (ع) که فرمودند: «عدّه بر او نیست» نیز استفاده می¬شود، تمام موضوع برای نفی عدّه، همان چیزی است که در ذهن راوی بوده، یعنی زنانی که همسان آنها عادت نمی¬شوند، ناچار پاسخ امام (ع) مربوط به کلـیه زنانی است که عادت ماهانه نـدارند و همسان آنها نیز عادت نمی¬شوند، از این¬رو هرگاه در اثر پیشرفت دانش و فنّ آوری نمونه¬های دیگری از این عنوان پدیدار شود ـ مانند زنانی که رحم آنها را خارج کرده¬اند ـ تردیدی نیست که آن نمونه¬ها نیز در حکم عدم عدّه همانند دو نمونه طبیعی (خردسالان و کهنسالان) خواهند بود و عدّه بر آنها لازم نیست.


فاطمه موسوی نژاد

مطابق ماده 1155 ق.م. بر زنان یائسه و غیرمدخوله (زنانی که قبل از آمیزش جنسی طلاق داده شده‌اند) عده واجب نیست و آنها بلافاصله پس از جدائی و انحلال نکاح می‌توانند ازدواج کنند. علت این امر نیز اطمینان از عدم وجود حمل است که احتمال آن در این قبیل زنان منتفی است، این گروه از زنان جزو زنان مطلقه به طلاق بائن هستند پس طبق این ماده زنان فاقد رحم در زمان طلاق ،طلاق بائن داده می‌شوند چون بچه دار نمی‌شوند عده هم ندارندهرگاه بین زن و شوهر آمیزش جنسی (اعم از قُبل یا دُبر) واقع نشده باشد و به دلیلی غیر از مرگ شوهر، ازدواج منحل گردد، بر زن عده واجب نیست، چنانکه آیه شریفه قرآن و روایات معتبر بر این مطلب دلالت دارند.


مینافراهانی

باسلام درخصوص طلاق زن فاقد رحم میتوان بیان کرد که با طلاق زنان دیگر تفاوتی ندارد فقط چون حیض نمیبیند عده او مثل زن یایسه سه ماه است.وباید پیش از ازدواج این موضوع را باهمسرخود مطرح کند زیرا کتمان حقیقت قبل از ازدواج باعث تدلیس و فسخ نکاح از سوی زوج میگردد


مینافراهانی

باسلام درخصوص طلاق زن فاقد رحم میتوان بیان کرد که با طلاق زنان دیگر تفاوتی ندارد فقط چون حیض نمیبیند عده او مثل زن یایسه سه ماه است.وباید پیش از ازدواج این موضوع را باهمسرخود مطرح کند زیرا کتمان حقیقت قبل از ازدواج باعث تدلیس و فسخ نکاح از سوی زوج میگردد


ثبت دیدگاه شما

فوق تخصصی

جدول مشاوره حقوقی فوق تخصصی

مدت زمان مشاوره حقوقی اجرت (تومان) پرداخت
10دقیقه مشاوره حقوقی فوق تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری 150,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۲۰ دقیقه مشاوره حقوقی تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری 250,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
30 دقیقه مشاوره حقوقی فوق تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری 280,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
60 دقیقه مشاوره حقوقی فوق تخصصی با وکیل پایه یک دادگستری 350,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
تخصصی

جدول مشاوره حقوقی تخصصی

مدت زمان مشاوره حقوقی اجرت (تومان) پرداخت
۱۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل 120,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۱۵ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل 170,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۲۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل 200,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۳۰ دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل 260,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
۱ ساعت مشاوره حقوقی با وکیل 300,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
مشاوره حقوقی حضوری 1,000,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
مطالعه اوراق پرونده به همراه 5 دقیقه مشاوره حقوقی توسط وکیل 200,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
نگارش نامه ها و درخواست های اداری 500,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
5دقیقه مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری 80,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
محاسبه فوری دیه توسط وکیل 150,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت
محاسبه فوری مهریه به نرخ روز 200,000 هزار تومان پرداخت آنلاین کارت به کارت

© 2021. وکلای تلفنی . تمامی حقوق مادی و معنوی سایت محفوظ می باشد.